دیوانه ام، هم صحبتی دیوانه می خواهم

شاعر: علیرضا بدیع

20 شهریور 1391 | 18285 | 3
تا زنده باشم چون کبوتر دانه می خواهم
امروز محتاج توام؛ فردا نمی خواهم

آشفته ام...زیبایی ات باشد برای بعد
من درد دارم شانه ای مردانه می خواهم

از گوشه ی محراب عمری دلبری جستم
اکنون خدا را از دل میخانه می خواهم

می خندم و آیینه می گرید به حال من
دیوانه ام، هم صحبتی دیوانه می خواهم

در را به رویم باز کن! اندوه آوردم
امشب برای گریه کردن شانه می خواهم

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.17 با 54 رای


نظرات

شهربانو عزیزی
10 دی 1397 04:38 ب.ظ
بسیار عالی و زیبا سرودید
منم که عاشق شعر
براتون آرزوی موفقیت دارم

زینب
21 مرداد 1397 06:52 ق.ظ
⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐

فرزانه
28 شهریور 1391 08:23 ب.ظ
واقعا با حال امشبم هم خونی داشت. کلا سروده های اقای بدیع رو دوست دارم.