فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها راز خندیدن یک کودک چوپان باشد

شاعر: سید حمیدرضا برقعی

۱۸ دی ۱۳۹۳ | ۱۲۹۳۲ | ۱۲

 

شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد

زنده در گور، غزل های فراوان باشد

 

نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت

نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد

 

سایه ی ابر پی توست دلش را مشکن

مگذار این همه خورشید، هراسان باشد

 

مگر اعجاز، جز این است که باران بهشت

زادگاهش برهوت عربستان باشد

 

چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست

تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد

 

فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها

راز خندیدن یک کودک چوپان باشد

 

چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده

از تحیر دهن غار حرا وا مانده

 

عشق تا مرز چنون رفت در این شعر محمد

نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد

 

شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست

ظرف و مظروف هم اندازه ی یکدیگر نیست

 

از قضا رد شدی و راه قدَر را بستی

رفتی آن سو تر از اندیشه و در را بستی

 

رفتی آن جا که به آن دست فلک هم نرسید

و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید

 

عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته

جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته

 

پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد

چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد

 

آن چه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز

سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز

 

شاعر! این سیب حکایات فراوان دارد

چتر بردار که این رایحه باران دارد

 

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.52 با 120 رای


نظرات

. باقری
۳۱ شهریور ۱۴۰۳ ۱۰:۴۷ ق.ظ
مرحبا واقعا تاثیر گذار بود . کلامی که از دل بر آید بر دل نشیند . به خصوص این ابیات

مگر اعجاز، جز این است که باران بهشت

زادگاهش برهوت عربستان باشد



چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست

تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد


فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها

راز خندیدن یک کودک چوپان باشد

سید حسن موسوی
۱۹ بهمن ۱۴۰۲ ۰۱:۰۶ ب.ظ
شاهکار است واقعا این شعر

صفیه آقاجانی
۱۲ آذر ۱۴۰۲ ۰۹:۲۲ ق.ظ
بسسیییار عالی
خدا بهتون توفیق سرودن و باز هم سرودن های اینگونه عنایت کنه.

صفیه آقاجانی
۱۲ آذر ۱۴۰۲ ۰۹:۲۱ ق.ظ
بسسیییار عالی
خدا بهتون توفیق سرودن و باز هم سرودن های اینگونه عنایت کنه.

محمد امین دادسرشت هستم
۱۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۰:۴۲ ب.ظ
ععععععععععععععععععععععععععععععععععععععااااااااااااااااااااااااااااااااااآاااااااااااااااااااااااااللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی






فاطمه
۲۶ اسفند ۱۳۹۸ ۰۷:۰۸ ب.ظ
خیییییییلیییییی وقت بود ک ب این بیت فکر کن فلسفه ی خلقت دنیا تنها راز خندیدن یک کودک چوپان باشد فکر میکردم.. واقعا ممنون چ شعر قشنگ و پر مسمایی👌👌👌😍😍💚

امیرحسین
۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۰۳:۰۴ ق.ظ
واقعا زیبا مخصوصا این بیت
فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد

جک پارتیان
۰۳ مهر ۱۳۹۸ ۰۳:۱۲ ب.ظ
بی نظیر بود هم شعر و هم آن نازنینی که در وصفش سرودی

رونیکا
۱۱ دی ۱۳۹۷ ۰۶:۲۵ ب.ظ
بیت فکر کن فلسفه خلقت عالم تنها راز خندیدن یک کودک چوپان باشد.
من عاشق این بیتم.مدتهاس این بیت دسکتاپ گوشیم و پروفایل تلگرامم.خیلی قشنگه این بیت و پر مغز

هانیه حسین زاده
۱۶ آبان ۱۳۹۷ ۰۸:۵۸ ب.ظ
فتبارک الله!!
چه شعرے چه شاعرے و چه مخاطبے

رضا محمدصالحی
۲۱ دی ۱۳۹۳ ۰۴:۱۶ ب.ظ
عشق تا مرز چنون رفت در این شعر محمد
نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد


شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست
ظرف و مظروف هم اندازه ی یکدیگر نیست


حبذا حضرت شاعر دل و دستت آباد


ناهید رفیعی
۱۸ دی ۱۳۹۳ ۰۷:۱۵ ب.ظ
آقای برقعی نمی دانم چه کردید که خداوند به شما چنین طبعی عطا کرد تا حبیبش را به این زیبایی بسرایید !ولی هر چه هست خوشا به حال خوبتان .

برقرار باشید .