به من اجازه بده زائر حرم باشم
که در پناه تو یک عمر محترم باشم
اگرچه لایق دیدار نیستم اما
به من اجازه بده آن چه نیستم، باشم
دوباره آمدهام پا به پای موکبها
که میهمان، سر این سفرهی کرم باشم
دمِ حسین بگیرم که تا دمِ حَرمت
در آسمان تو باران دم به دم باشم
شبیه قطرهام اینجا ولی یقین دارم
نگاه میکنیام هرچقدر کم باشم
تو را به جان علمدار کربلا سوگند
لیاقتی بده تا پای این علم باشم
191
0
خدا می بیند و پشت و پناهِ مادری تشنه است
خدا امروز هم همچون خدایِ هاجری تشنه است
خدا می بیند و این درد ها را می دهد تسکین
به خون ما اگرچه تا قیامت لشکری تشنه ست
خدا می بیند و از ماجرای ما خبر دارد
خبر دارد که زیر آسمانش دختری تشنه است
خدا می بیند و جریان همان تکرار تاریخ است
برای دیدن یک لقمه نان،چشمِ تری تشنه است
خدا می بیند و موسی خبر دارد عطش اینجا
برای کشتن اطفال ما افسونگری تشنه است
خدا از باغبان بهتر خبر دارد در این صحرا
برای قطره ای باران گلِ نیلوفری تشنه است
ولی در این عطش هم سبزی گلدسته ها باقی است
برای گفتن الله اکبر، اکبری تشنه است
در آن سو لشکری از حرمله تیر و کمان در دست
در این سو کودکی بر روی دست مضطری تشنه است
عطش محشر به پا کرده است و کوثر خوب می داند
امیرالمومنین تنها پناه محشری تشنه است
.
لبم آتش گرفت امروز وقتی آب نوشیدم
زمین شد کربلا و روضه ام از حنجری تشنه است
266
0
مینویسم کوه، با تاکیدِ صدچندان بخوان
مینویسم شیر، شیرِ شرزۀ میدان بخوان
هیچکس با چشم آیا خطبه خوانی کرده است؟
خطبۀ این مرد را با لهجۀ طوفان بخوان
فکر میکردند پنهان میشود در معرکه
ذوالفقارِ مرتضی را باز در جولان بخوان
گفته بودند او نمیآید! خیالی خام بود
پیر ما از راه آمد، گفت: ای ایران بخوان
سجدۀ شکری گزار ای دل به پاس این قیام
انتم الاعلَون را تکرار کن، قرآن بخوان
276
1
5
آن لحظه که حرف ماندن و رفتن شد
هنگامه ی دل کندن جان از تن شد
در اصل چراغ خیمه خاموش نشد
تکلیف جماعت دو دل روشن شد!
330
0
5
بر حسین بن علی یا با حسین بن علی؟
با یزید بن یهودی یا حسین بن علی؟
حرف شمشیر و دلت آخر یکی شد یا دو تا؟
چیست تکلیف تو آیا با حسین بن علی؟
اینکه میآید صدایش بانگ هل من ناصر است
از گلوی کیست این آوا؟ ... حسین بی علی
در کدامین صف نشستی در سپاه کیستی؟
چون خدا تنهاست حق، تنها حسین بن علی
شور، شیدایی، جنون، مستی، به خون غلتیدگی
لفظ عشقاند این همه، معنا حسین بن علی
جان حسین بن علی جانان حسین بن علی
دین حسین بن علی دنیا حسین بن علی
میتوان با تیغ، کِی حبلالمتین را سر برید؟
نخل طوبی، عروة الوثقی حسین بن علی
تشنۀ سیرابِ دریا دل یل ام البنین
کشتۀ جاوید و نامیرا حسین بن علی
کعبه خواهد زد به سینه، سنگ او را تا ابد
کربلایش قبلۀ دلها حسین بن علی
::
در شکوه واقعه، ای کاش پرپر میشدیم
در کنارت روز عاشورا! حسین بن علی!
223
1
5
آستین بالا بزن، ای تیغِ شورانگیز ما
آتشی بر پا کن از آشوبِ رستاخیز ما
ای نهنگِ شعلهور از نیسواران رُخ متاب
شهسوارِ تندخویِ از شرفْ لبریز ما
یکبهیک در آذر افکن چوبهای خشک را
مرهمی از نو بِنه، بر زخمِ حاصلخیز ما
با هوایِ دوستی در قبضه داری نُور و نار
دستِ تابستانیات در پنجهی پاییز ما
تازه میدارد از احوالاتِ نیشابوریان
زخمهایِ تازهای در جبههی تبریز ما
سرْ فراز آوَر پس از توفان، به طاقِ آسمان
سر فرود آور به پیشِ چشمِ بارانریز ما
لاٰفَتیٰ اِلّا عَلی لاٰ سَیفَ اِلّا ذُوالفَقار
آبرویِ نیکنامان «ماهِ» مهرآمیز ما
راست ناید رکعتی در عاشقی، اِلّا به خون
آستین بالا بزن، ای تیغ شورانگیز ما
209
0
5
چون تیغ که در معرکه عریان هستیم
کی گم شدهایم یا که پنهان هستیم
دنبال پناهگاه ما میگردید؟
در خیمه سالار شهیدان هستیم
239
0
2
در زمانه ای که حق و باطل در دنیا به وضوح روشن است ، هنوز هم بعضی هیئتها و هیئتی ها حاضر نیستند یک مرگ بر اسراییل بگویند
نفهمیدیم اوّل را و آخر را نفهمیدیم
که مهدی را ندیدیم و پیمبر را نفهمیدیم
سرودیم از شب هجرت ولی در خانه ی تاریخ
دلیلِ ماندنِ حق بین بستر را نفهمیدیم
من از مَن کنتُ مولا خواندن خود نیز حیرانم
که حیدر را پرستیدیم و قنبر را نفهمیدیم
چه زهرا دوستهای نا تلاوت کرده قرآنی
که از آیات أعطیناک ، کوثر را نفهمیدیم
شب هیأت برای روضه ی در سوختیم امّا
همین که صبح آمد صبر حیدر را نفهمیدیم
به پای نامه های کوفیان امضا زدیم از بس
که سلمان را که مالک را ابوذر را نفهمیدیم
عبای إرباٌ إربایی برای خیمه ها بردیم
اذان شد ، سینه کوبیدیم و اکبر را نفهمیدیم
همیشه کربلایی باب میل خویشتن داریم
که حال زخمی امروزِ کشور را نفهمیدیم
چگونه کربلا را یافتید؟! از ما اگر پرسند
چه پاسخ می توان دادن اگر سر را نفهمیدیم
ستون خیمه را وقتی که می افتاد ، نالیدیم
ولی افتادن سردار لشگر را نفهمیدیم
برای پرچمی امروز دلخونم که در پایش
به خون غلطیدن سرو و صنوبر را نفهمیدیم
180
0
نگاه میکنم
از کنار پنجره به آسمان
هیاتی بهپاست
چشم کهکشان پر از ستارههاست
جای ماه خالی است
چای هم که دم کشید
اشک روی دفتر سیاه من قلم کشید
شور عشق دم گرفت
حاصل تمام عمر
این دم است
تازه اول محرم است
182
0
حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امامحسینیم
ما جرأت زهیر و حبیبیم، ما غیرت امامحسینیم
در کودکی حوالۀ گریه، از روضۀ رقیه گرفتیم
پیری رسید و سینهزنان باز، در هیأت امامحسینیم..
قطرهبهقطره رود زلالیم، با عشق در مسیر کمالیم
حبّالحسین یجمعنا، چون: جمعیّت امامحسینیم
هیهات از حقارت و ذلت، هیهات از پذیرش منّت
للهِ حمد اگر که عزیزیم، از عزّت امامحسینیم
ما از تبار یاس سپیدیم، حرّیم و زندهزنده شهیدیم
از لشکر یزید بریدیم، در بیعت امامحسینیم
::
ای شمرهای عصر تمدن! آلزیادهای تفرعُن!
در شامِ بغض و کینه بمیرید: "ما ملت امامحسینیم
210
0
5
جهان باید بداند صبر ما اندازهای دارد
که بازی با دم شیران شرزه، بازهای دارد
کجا کوتاه میآیند و کی تسلیم میگردند
که ایران شیرمردانِ بلند آوازهای دارد
دهان درهست سهمِ خاکِ خواب آلودۀ دشمن
به هرسویی نظر کردم سرِ خمیازهای دارد
کی از خط و نشان بادهای هرزه میترسیم
نشد بسته کتابی کز شرف شیرازهای دارد
حسین بن علی را از ولی بشناس، این یعنی
که شهرِ معرفت در نزد ما دروازهای دارد
غم او کهنگی را برنمیتابد، ولی امسال
محرم با شهیدان رنگ و بوی تازهای دارد
305
0
5
بخوان به شیوهٔ نو امسال
حماسه و غمِ توأم را
زمانه بر سر جنگ است آی
بکوب طبل محرم را
بکوب طبل محرم را
نمانده راه مراعاتی
به عرصه آمدهاند اینک
یزید و شمر کراواتی
رجز بخوان و بیا با ما
حبیب و جعفر و عون اینجاست
رژیم حرمله آنسویند
زهیر و عابس و جون اینجاست
یهود تیرهٔ صهیونی
اگرچه رذلترین رذل است
به جان شیعه هراسی نیست
که کار دست ابالفضل است
علم به دوش علمدار است
امیر ماست به هنگامه
امیر ما که نخواهد داد
به شمر غزه اماننامه
سکوت، نقطهٔ پایان نیست
که شیعه تشنهٔ پیکار است
چه در هجوم، چه آتشبس
مطیع حکم علمدار است
چه با هجوم، چه آتشبس
زمان کشتن این دیو است
رجز بخوان و بیا با ما
نشانه قلب تلآویو است
بزن بزن که تو فریادی
هوار باش چنان سجیل
کم از اصابت موشک نیست
صدای «مرگ بر اسرائیل»
حسین فاطمه تنها نیست
تو نسل رستم دستانی
بزن به شیوهٔ نو فریاد
بزن بزن که تو ایرانی
قریبِ موعد مشایهست
بیا دوباره علم بردار
در امتداد حرم، امسال
به سوی قدس قدم بردار
به دست شمر و سنان اینک
که خون مردم ما جاریست
بکوب طبل محرم را
هوا هوای عزاداریست:
حسین فاطمه تنها شد
غریب و خسته و بیکس بود
به خاک تشنهٔ گودالی
اسیر خولی و أخنس بود
حسین فاطمه تنها شد
تنش به ریگ بیابان بود
در آن میانه زنی تنها
بهسرزنان و پریشان بود
حسین فاطمه تنها بود
ولی دوباره نخواهد شد
به جز ازالهٔ اسرائیل
نبرد چاره نخواهد شد
1148
1
4.2
عمریست که از نام شما دم زده ایم
از عشق شما به خانه پرچم زده ایم
هیهات که ایران کمرش خم بشود!
ما تکیه به دیوار محرم زده ایم
229
0
5
این محرّم فرق دارد این محرم حنجریم
نیزهها باید بدانند از همه دنیا سریم
این محرّم کربلا آمد به استقبالمان
پس محال است آنکه از خون شهیدان بگذریم
هر محرّم نوحهخوان بودند آرام اشکها
این محرّم فرق دارد با رجزها تندریم
دستهی زنجیرزن بودیم تا یکسال قبل
در مصاف اشقیا امسال امّا لشکریم
پای روضه قدکشیدیم، این مرام موجهاست
پس کجا کوتاه میآییم، دریاباوریم
ما شهیدبن شهیدیم و در این پژواکها
پرچم هیهات را تا قلّه با هم میبریم
روضهی بییاوری خواندیم و عمری سوختیم
در نهیب عصرِ یک هل من معین دیگریم
یال اسب بیسوارش! حال ما را هم بپرس
بوی پیراهن شنیدیم این محرّم مضطریم
351
0
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
ایستاده ست به تفسیر قیامت زینب
آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم
خاک در خون خدا می شکفد، می بالد
آسمان غرق تماشاست بیا تا برویم
تیغ در معرکه می افتد و برمی خیزد
رقص شمشیر چه زیباست بیا تا برویم
از سراشیبی تردید اگر برگردیم
عرش زیر قدم ماست بیا تا برویم
دست عباس به خون خواهی آب آمده است
آتش معرکه پیداست بیا تا برویم
زره از موج بپوشیم و ردا از طوفان
راه ما از دل دریاست بیا تا برویم
کاش ای کاش که دنیای عطش می فهمید
آب مهریه ی زهراست بیا تا برویم
چیزی از راه نمانده ست چرا برگردیم
آخر راه همین جاست بیا تا برویم
فرصتی باشد اگر باز در این آمد و رفت
تا همین امشب و فرداست بیا تا برویم
10006
3
4.33
غم بزرگ، غم مهربان، غم متفاوت
حدیث زخم و نمک، سوز و مرهم متفاوت
تمام آینهها اسم اعظمند خدا را
تو ای شکستهترین اسم اعظم متفاوت
میان اینهمه افسون و غمزهی متشابه
کرشمههای تو آیات محکم متفاوت
کسی که عشق تو را دارد و کسی که ندارد
دو آدمند ولی در دو عالم متفاوت
صفوف سینهزنانت مُنظمند و مشوّش
منظمند و پریشان، منظم متفاوت
تو با تمام جهان فرق میکنی، تو که هستی؟
ضریح و تربت و آیین و پرچم متفاوت
چگونه میکشی و زنده میکنی، دل و جانم
فدای چشم تو، عیسی بن مریم متفاوت
تو آمدی که جهان را از این ستم برهانی
خوش آمدی به جهان ای محرّم متفاوت
1764
2
2.68
شراب خانه و میز قمار می خواهد
بنی امیّه حمار و خمار می خواهد
بنی امیه فقط مردمان بی طرفی
به بی تفاوتی روزگار می خواهد
بنی امیّه فقط شیعیان نادانی
فریب خورده و بی اختیار می خواهد
بنی امیّه علی را میانهی میدان
بدون دُلدل و بی ذوالفقار می خواهد
بنی امیّه امام جماعتی اهلِ
نماز و روزه ولی بی بخار می خواهد
بنی امیّه امام و رئیس جامعه را
عبا به دوش ولی تاجدار می خواهد
بنی امیّه سیاستمدار بی خطری
که با یزید بیاید کنار می خواهد
فریب کار و ندانم بکار و سازش کار
از این قبیل سیاستمدار می خواهد
بنی امیّه فقط آن شریح قاضی را
که وقت فتنه بیاید به کار می خواهد
بنی امیّه أبا شهوت و أبا شکمی
نزول خواره و بی بند و بار می خواهد
که هرچه می کشد اسلام از منیّت ماست
حسین جان به کف و جان نثار می خواهد
که هرچه می کشد اسلام از جهالت ماست
علی بصیرت عمّاروار می خواهد
کسی که ماه بنی هاشم است سقّایش
حضور در وسط کارزار می خواهد
کسی که ماه بنی هاشم است سربندش
سپاه حرمله را تار و مار می خواهد
کسی که ماه بنی هاشم است مهتابش
لبان تشنه، دل بی قرار می خوهد
"در انتظار نشستی، در انتظار بایست"
هنوز حضرت معشوق، یار می خواهد
12053
38
4.27
باز باران است،باران حسین بن علی
عاشقان جان شما،جان حسین بن علی
خواه بر بالای زین و خواه در میدان مین
جان اگر جان است قربان حسین بن علی
شمرها آغوش وا کردند،اما باک نیست
وعده ی ما دور میدان حسین بن علی...
در همین عصر بلا پیچیده عطر کربلا
عطر باران عطر قرآن حسین بن علی
هر کجای خاک من بوی شهادت می دهد
عشقم ایران است، ایران حسین بن علی
دست بالا کن بگو این بار با صوتی جلی
دست های ما به دامان حسین بن علی
9366
5
4.36