تو پای در آن راه نهادی که زمین
زد بوسه به گامهای تو با لب مین
...
گفتی بگذار پا نباشد ای دوست
چون پای تو در میانه باشد ای دوست
...
وقتی که بناست پایداری بکنیم
ای عشق چگونه پای داری بکنیم؟
...
سهل است کشید مثل تو از پا دست
ای پای نهاده بر سر هرچه که هست!
...
شلوار تو گرچه کهنه و تاخورده
مبهوت تو این جماعت واخورده!
...
پای تو بریده شد در این راه و توان
پای تو از این راه بریدن نتوان
...
"تو پای در این ره بنه و هیچ مگو"
این راه تو را به آسمان خواهد برد!
...
پایی که نه در راه خداوند شود
روزی چه بسا که طعمه قند شود!
...
شلوار چروکیده و تاخوردة تو
زد طعنه به شلوار اتوخوردة ما!