اهل سیاست اغلب بر این پندارند که آنچه از قدرت و منابع مالی در اختیار ایشان است، حاصل شایستگی و هوشمندی و دانش آنهاست و بنابراین حق دارند آن گونه که دلخواه شان است دربارۀ منابع مالی و امکانات و سرمایه های کشور تصمیم بگیرند و عمل کنند.
این است که از نظارت وانتقاد و ارزیابی ، دلگیر میشوند و آن را دخالت در کارشان میانگارند.
اما اگر نیک بنگرند و دریابند که قدرت ومنابع مالی کشور، امانت مردم است و سیاستمداران، در موضع امانت داری و مسئولیتند ونه بر کرسی سیطره اقتدار، آن گاه پیوسته در پی ارزیابی عملکرد و تصحیح خطاهای خود خواهند بود و طبعاً از انتقاد و نظارت نمیگریزند و از آن مهم تر این که از پذیرفتن مسئولیت کاری که در آن تجربه و دانش لازم را ندارند میپرهیزند؛ زیرا موضع مسئولیت، میدان آزمون و خطا نیست و اتلاف منابع و سرمایهها و غفلت از گذار زمان، از مصادیق بارز اسراف و به هدر دادن نعمتهای الهی است.
سالیانی است که نهادهای فرهنگی و هنری و مراکز ورزشی و علمی، علاوه بر ساکنان همیشگی شان، یعنی اهل فرهنگ و هنرمندان ورزشکاران ،دانش جویان و دانشمندان، میزبان ساکنان موقتی است که از میان اهل سیاست میآیند و در عرصههای فرهنگی و هنری و ورزش و علمی، میتازند و میسازند و ویران میکنند و میروند و جای خود را به ویرانگر بعدی میسپارند.
سالیانی است که نهادهای فرهنگی و هنری و ورزشی، حیاط خلوت وسکوی پرتاب اهل سیاست شده است تا بیایند و منابع مالی و امکانات نه چندان گستردۀ این حوزه را برای اهداف سیاسی و حزبی و انتخاباتی، به هدر بدهند و بی اعتنا به تأثیرات ویرانگر آن بر فرهنگ عمومی و زندگی اهل هنر ،خرسند از پیروزیهای انتخاباتی خویش ، اهالی سرزمین فرهنگ و دانش را به حال خود واگذارند.
این نخستین بار نیست که درپی، جا به جایی مدیران، جلسات ادبی و محافل شعر، تعطیل میشوند، یا به بهانۀ تفکیک جنسیتی، شاعران و علاقه مندان شعر را از مراکز فرهنگی اخراج میکنند تا اهل سیاست با خیال آسوده در حیاط خلوت خویش تاخت و تاز کنند و میدان را برای بازیهای سیاسی و یارگیری حزبی و انتخاباتی باز کنند .
اما شگفت این است که این ویرانگریها هیچ توجهی را برنمیانگیزد، انگار تعطیل شدن محافل ادبی و جلسات شعر که اعضای آنها اغلب با کمترین توقع و حداقل امکانات فراهم آمدهاند برای هیچ کس اهمیتی ندارد. انگار شعر ثروت ملی این سرزمین نیست و انگار، کسی نمیداند که شعر از ارکان هویت ملی ماست .