ایستگاه انتظار

۱۹ شهریور ۱۳۹۳ | ۵۷۵ | ۰

این مطلب در تاریخ چهارشنبه, ۱۹ شهریور,۱۳۹۳ در وبلاگ فاطمه آقابراری ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

یک ایستگاه مرد جوانی در انتظار
یک مرد خسته با چمدانی در انتظار

چندین غروب هست که خمیازه می کشد
با اضطراب_با نگرانی _در انتظار

از اتحاد ان من دیرین چه مانده است؟
جز جسم ناتوان و روانی در انتظار

اخر چقدر از خودش این را سوال کرد:
باید که چند سال بمانی در انتظار؟

از دور دست سوت قطاری شنیده شد
در هم شکست مرد جوانی در انتظار

رد شد قطار شهر واو باز هم نرفت
او ماند خاطرات زمانی در انتظار

یک ایستگاه مرد جوانی در انتظار
یک مرد خسته باچمدانی در انتظار
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.