شب ها به دشت پیرهنم خواب می دهی
نیلوفری و جلوه به مرداب می دهی
تو کیستی که با تو پر از حرف تازه ام؟
هر شب به دفترم غزلی ناب می دهی
هرواژه را به لمس سرانگشت شاعرت
از دست من گرفته تب و تاب می دهی
پیراهن سفید تو آرامش شب است
این رنگ تازه را تو به مهتاب می دهی
در سینه ات که گرم ترین آشیانه هاست
جایی به یک پرنده ی بی تاب می دهی
#
من تشنه ام که غرق شوم در تمام تو
تو چکه چکه چکه به من آب می دهی
شیرین خسروی
حتی همین گلدان خالی عاشقت بود
انتشارات فصل پنجم