لحظه

19 مهر 1393 | 399 | 0

این مطلب در تاریخ شنبه, 19 مهر,1393 در وبلاگ الهه عارف ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

فقط چند لحظه کنارم بشین

یه رویای کوتاه تنها همین

ته آرزوهای من این شده

ته آرزو های ما رو ببین...

 

 

گم می شود حضور تو در پیچ و تاب من

سر فصل های قصه ی تو در کتاب من

حس می کنم تمام جهان زیر و رو شده

زخم نگاه خسته و داغت رفو شده

حس می کنم دوباره دلم را قدم زدی

هر لحظه ی نگاه مرا رنگ غم زدی

بانوی دل الهه ی زیبای مشرقی

تو سرنوشت شعر دلم را قدم زدی

 

 

 

پ.ن:

 

1

با دیر و دوری از سفرش دل نمی کند

مرغی که آشیانه ی سیمرغش آرزوست

2

بیچاره آهویی که صید پنجه ی شیریست

بیچاره تر شیری که صید چشم آهویی

3

پدرانم همه سرگشته ی حیرت بودند

من اگر راه به جایی ببرم ناخلفم

4

پر از ترانه ی دردم مبین که خاموشم

نخاستم غم پنهانی ام کتاب شود

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.