سلام
پیام های محبت آمیز دوستان دور و نزدیک در این فضای مجازی نشان از حقیقتی انکار ناپذیر و روح نواز دارد و آن اینکه هنوز می توان مهربانی را با تمام وجود لمس کرد
سخت شرمنده ی زلالی های عزیزانی هستم که در مدت نه چندان کوتاه دوری ام از این خانه ی قدیمی با پیام ها و لطف سرشارشان مرا همراهی کردند .
امیدوارم پوزش مرا از اینکه نتوانسته ام پاسخگوی محبتتان باشم بپذیرید.
لحظه هایتان بهاری ....
غزلی از مجموعه سربه مهر :
حس میکنمت در دلِ رگ های تنم باز
با روح تو در آینه ی یک بدنم باز
پروانگی ام را همه جا جشن بگیرید
تا پیله ای از درد بر این تن نتنم باز
انگار تو بودم همه ی دیشب و دیروز
امروز ولی خالی یک پیرهنم باز
چوپان شدنم واسطه ای شد که بپیچی
با ناله ی هر نی لبکی در دهنم باز
یک عمر مرا سنگ زدند و نپریدم
گنجشک دل آزرده ی این نارونم باز
راضی به همین سوختنم ، بی که بجنگم
هم سفره ی دلتنگی هیزم شکنم باز
دیوانه سر کوچه می آید به هوایی
ای لنگه در ِ واشده ی خانه ! ... منم باز
* غزل "مهر غدیر " را در مشرق نیوز بخوانید