1
دوباره تکیه های غم بپا شد
لباس کوچه ها شال عزا شد
محرم خیمه زد در جان مردم
خیابان درخیابان کربلا شد
2
دوباره کاروان اشک نم نم...
دوباره شد حسینیه فراهم
دوباره تکیه و درد و غم عشق
دوباره پرچم سرخ محرم
3
دوباره ماجرای بی کفن ها...
دوباره یادی از خونین بدنها...
دوباره شور جانسوز محرم
دوباره دسته ی زنجیر زن ها...
4
علم، شال عزا، چشمی پر از غم
کتیبه، روضه عباس و پرچم
صدای نوحه خوان می آید از دور
رسیده ماه خونین محرم
5
بخوان ای دل که ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
بخوان با دسته های اشک، نوحه
بخوان شور محرم دارم امشب
6
محرم آمد و با خود غم آورد
به همراهش دلیلی محکم آورد
محرم از حجاز آرزوها
برای چشم هآیم زمزم آورد
(سعیدی راد)
پینوشت اول: شعرخوانی من در سال ۱۳۸۸
http://video.wikipg.com/show/388131_387849/شعرخوانی%20عبدالرحیم%20سعیدی%20راد_775980
پینوشت دوم:در روزنامه کیهان امروز یکشنبه (۴ آبان ۹۳) شعری درج شده بنام من با این مطلع:
خورشيد خون مي خورد و ما خاموش بوديم
گويي ز جام جاهلي مدهوش بوديم
که از من نیست. البته شاعرش را هم نمی شناسم.
پینوشت سوم: خبرگزاری فارس
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930805000076