گزیده ای از رباعیات عاشورایی کتاب اذان به افق نیزه

12 آبان 1393 | 670 | 0

این مطلب در تاریخ دوشنبه, 12 آبان,1393 در وبلاگ سعیده اصلاحی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

لرزید دوباره دست و پای قلمم
هر صفحه گریست همصدای قلمم
وقتی که ورق ورق پراکنده شدی
شد شرح غمت سخت برای قلمم

*****************************

لب وا کرده ولی صدا گم کرده ست
یک یک کلمات را کجا گم کرده ست
باز این دل نابلد به لکنت افتاد
در محضر عشق ، دست و پا گم کرده ست

********************************

شاید این بار واژگون گریه کند
بنشیند و تا مرز جنون گریه کند
از دید تو ، من هنوز سنگم اما
سنگی که بلد شده ست خون گریه کند

***********************

تاریک شده ست چشم صحرا انگار
از من تا تو چه راه دوری این بار
گفتند میان نیزه ها پنهانی
در ظهر که دیده ماه را در نیزار ؟

************************
می چرخد و می بارد و پا می کوبد
غم بر سر رو روی واژه ها می کوبد
در دفتر من مرثیه می خواند شعر
در سینه دلم طبل عزا می کوبد

***********************************

گزیده ای از کتاب اذان به افق نیزه
مجموعه رباعیات عاشورایی
سروده سعیده اصلاحی
انتشارات فصل پنجم- محرم 92

 

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.