این مطلب در تاریخ چهارشنبه, ۱۴ آبان,۱۳۹۳ در وبلاگ سعیده موسوی زاده ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.
امروز از توی کمد
مثل کبوتر پر زدم
در دست های بچه ای
رفتم به هیئت سر زدم
رفتم عزاداری کنم
با این که هستم بی زبان
با »یاحسین» سبز خود
در باد می خوردم تکان
مردم جلو می آمدند
پیر و جوان، بابا، پسر
از کوچه های روبرو
از خانه های پشت سر
من حس خوبی داشتم
امروز بعد از ماه ها
از خانه بیرون آمدم
در باد آزاد و رها
نظرات