یک اشتباه ساده

13 آبان 1392 | 275 | 0

این مطلب در تاریخ دوشنبه, 13 آبان,1392 در وبلاگ حسین عباسپور ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.


مثل آن باغ  خوش خیالی که یکه از هجمه خزان خورده
مثل قصری که سر ستون هایش با زمین لرزه ای تکان خورده

مرد جان داده در اتاقی تنگ بین پیراهنش شده مدفون
بر دلش زخم های بی تسکین بر سرش پتک آسمان خورده

توی تابوت سرد و سنگینی نعش خود را به دوش می کشد و
اشکهایش نشان از این دارند خنجر از یار مهربان خورده

از رفیقی در آینه گه گاه او فقط با نگاه می پرسد
به چه جرمی به روی پیشانیش داغ مطرود از جهان خورده

خیره ماندن به قاب خالی و بعد گریه کردن به یاد یک لبخند
نه افاقه نمی کند این بار تیغ بر مغز استخوان خورده...

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.