تقدیم به زهرای عزیزم
به پاس تمام خوبی ها و صبوری هاش....
انگشت شست بابا
مثل یه سیب زمینی
از تو سوراخ جوراب
دالّی می کرد با نی نی
مامانی با غصه گفت:
بازم که این سوراخه!!!
چقد باید بدوزم
جورابتو من آخه؟
فک می کنم مامانی
دلش می خواد که بابا
واسه خودش بگیره
یه جفت جوراب زیبا
من اما دوست ندارم
بابام جوراب بگیره
چون شست پاش تو جوراب
از تنهایی می میره
دالّی بازی کیف می ده
با شست پای بابا
کاشکی می شد همیشه
سوراخ باشن جورابا
ماهنامه سنجاقک تاریخ چاپ:چند سال پیش