کودکی های ما و محرم

06 آذر 1393 | 492 | 0

این مطلب در تاریخ پنجشنبه, 06 آذر,1393 در وبلاگ محمدرضا ترکی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

تقدیم به  دوست و شاعر جنوبی؛ علی هوشمند

در همه سال اگر حکایت شط
قصّه نخل و موج و جاشو بود
در محرّم ولی روایت او
شروه و نوحه های بخشو* بود

آفتاب جنوب اگر هر ماه
بر زمین بی خیال زل می زد
در محرّم فرود می آمد
با عزادارها دهل می زد

هر محرّم که آسمان از ابر
پرده بر روی ماه می پوشید
مادرم بر تن تکیده ما
باز رخت سیاه می پوشید

بچّه بودیم و گاه چادر او
خیمه گاه عزای ما می شد
سایبانی برای سینه زدن
در غم بی ریای ما می شد

پاگرفتیم در عزای حسین
تکیه شد تکیه گاه قامت ما
قد کشیدیم و قد کشید اندوه
تا بلندای استقامت ما

در نگاه پدر عزای حسین
رنگی از واجبات عینی داشت
مادرم را خدا بیامرزد
مثل او غیرت حسینی داشت

دوست دارم دوباره برگردم
به همان کوچه های خاک آلود
به همان دسته های سینه زنی
به همان روزهای خوب که بود

*بخشو: نوحه خوان مشهور بوشهری

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.