شبيه ماه بود و...

۱۲ آذر ۱۳۹۳ | ۴۳۷ | ۰

این مطلب در تاریخ چهارشنبه, ۱۲ آذر,۱۳۹۳ در وبلاگ محمد غفاری ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

سلام


درون رود تصويرش چه گيسويي مرتب داشت
به صورت -از شکست نور- ابرويي مورب داشت


شبيه ماه بود و آب‌ها را جذب خود مي‌کرد
فرات از او به وجد آمد، نه از مدي که هر شب داشت


همين که دست‌هايش پر شد و مي‌خواست مشتي آب...
ولي ديد آسماني را که از هرم عطش تب داشت


و تصويرش به هم مي‌خورد وقتي آب را مي‌ريخت
به خنده باز مي‌شد آن ترک‌هايي که بر لب داشت


براي آن که بنويسد غزل‌هاي رهايي را
قلم در دست‌هايش بود و از خون هم مرکب داشت


حماسه مي‌سرود و قصه‌ي آزادگي مي‌گفت
به تعداد تمام تيرها شعرش مخاطب داشت


1388


 


يا علي مدد...


   


 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.