رادیو برنامهای دارد که دربارۀ رابطۀ کار و زندگی است. کارشناس مهمان برنامه میگوید: تعریف زندگی این است؛ زندگی، لحظاتی است که ما با هیجاناتمان هستیم. و کار، عبارت است از فعالیت برای کسب درآمد .
بعد توضیح میدهد که : درآمد برای این است که ما برای هیجانات خودمان هزینه کنیم. لحظههای کار کردن و لحظههایی که ما بدون هیجان هستیم، لحظههای زندگی نیست.
رادیو را خاموش میکنم و به این فکر میکنم که حاصل این نوع نگاه به زندگی و کار، چه خواهد بود؟ مگر چه مقدار از زمان انسان با هیجانها سپری میشود؟ اگر کار کردن را بخشی از زندگی ندانیم و تنها انگیزهمان برای کار، کسب درآمد باشد آن هم درآمدی که در نهایت در راه هیجانات صرف شود، آن وقت، کار را عارضهای میدانیم که گریبانگیر زندگی است و در حسرت این خواهیم بود که بدون کار کردن، درآمد کسب کنیم و با خیال راحت به هیجاناتمان بپردازیم.
در این نوع نگاه به زندگی، که آن کارشناس برنامۀ رادیویی مدعی بود که تعریف علمی از زندگی است، بسیاری از جنبههای زندگی، در سایۀ پررنگ شدن هیجانات، قرار میگیرد. و ارزشهای انسانی، اخلاق، عبادات، تهذیب نفس، خدمت به دیگران و در یک کلام هر چیزی که در آن هیجانی نباشد، مجال بروز نمییابند.
این تصور نادرست که هر سخن سست و بی بنیانی، همین که تحت عنوان " علم " و " تعریف علمی" عرضه شد، لابد ارزش و اعتبار دارد و گویندۀ آن لابد کارشناس و متخصص است، سالیانی است که رواج یافته و بیش از همه در حوزههای حساسی مانند علوم انسانی و تربیتی، آثار ویرانگر داشته است. چندان که گاه حتی مجامع دانشگاهی را تحت تأثیر قرار داده است، چندی پیش در یکی از دانشگاهها سمیناری تشکیل شده بود با این عنوان: چگونه بدون کار کردن درآمد کسب کنیم؟
و بعد در توضیح این مدعا نوشته بودند که "افراد هوشمند به جای آن که برای پول کار کنند، راههایی پیدا میکنند که پول برای آنها کار کند."
از نظر صاحبان چنین تفکری، گویا انبوه پرشمار انسانهایی که کار میکنند، آن قدرهوشمند نیستند که بدانند بودن کار کردن هم میتوان پول درآورد. پس وظیفۀ مجامع دانشگاهی است که شگردهای کسب درآمد بدون کار کردن را به افراد باهوش بیاموزند، تا آنها با خاطری آسوده در کناری بنشینند و افرادی که چندان با هوش نیستند، برای آنها کار کنند و اسباب هیجانات آنان را فراهم آورند.
نگاه کنید به انبوه کتابها ، مقالات ، مجامع و نشریاتی که با این گونه مباحث فریبنده و به ظاهر علمی، و با عناوینی مانند راههای موفقیت و خوشبختی، به ویرانگری اخلاق و ارزشهای انسانی میپردازند و البته چون کاری به کار اهل سیاست ندارند، متاع دروغین شان در رسانههای فراگیر با برچسب علمی ، به مخاطبان پرشمار عرضه می شود.