در آن روزگاری که فرعون با سادهلوحی، یا به قصد عوامفریبی از وزیر خود "هامان" میخواهد که برایش برج بلندی بسازد تا او برفراز آن برج از خدای موسی با خبر شود ؛ هرگز تصور نمیکرد که روزگاری، انسانها به آسمان دست یابند و در سیارات، ماشین و دوربین مستقر کنند و بعد با همان سادهلوحی یا از روی عوام فریبی، اعلام کنند که: ما به آسمان رفتیم و عکس و فیلم گرفتیم و هیچ نشانی از فرشتگان آسمانی و ارواح و حتی خالق جهان در آسمان دیده نمیشود!
شاید این بحث، خیلی کودکانه و ابتدایی به نظر برسد. اما اگر بدانیم که همین برداشت سادهانگارانه از "زمین و آسمان"، "عالم مادی و عالم معنا"، رایجترین برداشت است و شگفت آن که در این سهلانگاری، منکران دین و معنویت از یک سو و منسوبان به دیانت از دیگر سو، سهمی دارند.
این تصور نادرست که گویا عالم مادی و متعلقات آن روی زمین است و عالم معنا با تمام متعلقاتش در آسمانهاست و میان این دو جنبه از هستی، مرزهای مشخصی است که میتوان همه چیز را در این سو و آن سوی مرز دستهبندی کرد، منشاء تصورات نادرست دیگریست که یکی از آنها دستهبندی "عشق " و انواع آن است.
سالیانیست که میشنویم؛ عشق زمینی در برابر عشق آسمانی قراردارد و سخن گفتن و شعر سرودن از عشق زمینی در شأن متدینان نیست و ساحت بزرگان شعر فارسی از عشق زمینی مبرّاست.
تقسیم کنندگان عشق، به دو گونۀ زمینی و اسمانی بر این پندارند که این تقسیم بندی، ادامۀ همان مبحث قدیمی دربارۀ عشق مجازی و عشق حقیقیست.
نکتۀ بنیادین در جدا کردن عشق مجازی از عشق حقیقی، آن است که عشق مجازی یا عشق دروغین، در خودخواهی ریه دارد و عشق حقیقی، بر دیگرخواهی بنیان شده است و نشان آن، آمادگی برای از خود گذشتگی در راه عشق است. به همین دلیل است که عشق، طبیب جمله علتهای آدمی است، یعنی بزرگترین بیماری روح انسان را که همان خودپرستی است، عشق درمان میکند:
شادباش ای عشق خوش سودای ما
ای طبیب جمله علتهای ما
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
تفکیک میان عشق مجازی و عشق حقیقی، نه براساس زمینی یا آسمانی بودن معشوق است، بلکه همانند تمام اعمال انسانی، براساس نیت واهداف آن است. یعنی عشق دروغین /مجازی که حاصل خودخواهی است، با عشق حقیقی که حاصل دیگرخواهی است تفاوت بنیادین دارد و این تفاوت بر مبنای زمینی یا آسمانی بود ن معشوق نیست؛ زیرا تقسیم بندی هستی به زمینی و آسمانی از اساس نادرست است.
گاهی آمیختگی میان رفتارها و انتخابهای انسان به گونهای است که هیچ راهی برای شناخت انگیزههای او نیست مگر دریافت وجانی خود انسان؛ چندان که بسیاری از رفتارهای انسانی را نمیتوان با معیارهای دوگانۀ آسمانی- زمینی از هم بازشناخت.
مثلا آن چه مادر برای تغذیه و مراقبت و رشد و تربیت فرزند خویش انجام میدهد، آسمانی است یا زمینی ؟ مادی است یا معنوی؟ دنیوی است یا اخروی؟