* عشق دوم
تو میگی حرف کی درست تره ؟
حرف فنجون قهوه یا حافظ ؟
یکی میگه : بمون تا ته خط !
یگی میگه : بگو خداحافظ !
توو دوراهی همیشه میترسم -
نکنه راه اشتباهو برم!
من که خوب و بدو نمیفهمم!
میخوام این بار هر دو راهو برم!
اگه میشه به من اجازه بده !
مدّتی توو توهّمت باشم !
قبلنت هرچی بوده مال خودت !
من میخوام عشق دوّمت باشم !
همه دنبال مرهمن اما -
من یه قلب ترک ترک میخوام!
همه میخوان تو سهمشون باشی!
من ازت عشق مشترک میخوام !
با سؤال از گذشته هات اصلا -
نمیخوام آینه ی دقت باشم!
مهم اینه که عاشقم باشی!
مهم اینه که عاشقت باشم!
پشتتم مثل کوه! تکیه بزن!
نمیخوام باز از عشق سرد بشی
من که میدونم از تو برنمیاد -
همزمان عاشق دو مرد بشی!
زل زدن توو چشای معصومت
بهترین لحظه های عمر منه
هیچ چی مثل بدگمانیِ مرد-
کمر عشق رو نمیشکنه !
بی تعارف بگو ! من از سر رات-
اگه میخوای تا کنار برم!
اگه میمونی بعد از این دیگه-
دم به ساعت نگو : « بذار برم » !
آخرش پرتگاهه !!!! توو این راه -
هرکسی رفته ‘ برنگشته! نرو !!!!
نمی بینی چشام چقد خیسه ؟!
نرو !! آب از سرم گذشته !! نرو !!
این ور ِ ماجرا منم اما -
ظاهراً اون ورم یکی دیگه س!
کی رسیدی به این نتیجه که: « نه! -
نیمه ی گمشده م یکی دیگه س! »
همه میگن توو دنیا هیچ غمی
مثل احساس« پیر بودن » نیس!
من میگم : هیچ رنجی واسه ی مرد
مث حس « حقیر بودن» نیس!
مثل خط موازی ات هستم
بری هرجایی کم نمیشم ازت!
به تو هرگز نمیرسم اما -
دست کم دور هم نمیشم ازت!
تو همون آدمی! عوض نشدی!
من فقط توو توهّمت بودم !
قبل ِ رفتن فقط یه چیزو بگو!
اینکه من عشق چندمت بودم ؟!