۱۵ بهمن ۱۳۹۳ | ۶۰۸ | ۰

این مطلب در تاریخ چهارشنبه, ۱۵ بهمن,۱۳۹۳ در وبلاگ محمد سعید میرزایی/یاسوج ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

من را كشيده خواب تو در اين كنار ها
پيچيده در سياهي زلفت قرار ها
ناگاه مي روند شبيه گلوله اي
از خان اين تفنگ تمام قطار ها
پيراهني سفيد كه بر تن نداشتم
سنگين شده به ساعت بغض انار ها
پر بود از دلم چمداني به دست تو
كابوس رفتنست به جان بهارها
عادت نكرده ام به هواي نبودنت
از بس كشيده ام به خودم انتظارها
اطراف سايه ام خطي از آه مي كشم
آورده خاطرت به سر من چه كارها؟
هر شب تو را براي خودم گريه مي كنم
تا بگذرند از پي هم روزگارها
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.