1 دلتنگیهای این کلاغ تمامی ندارد
این چنار مهربان هم
قصه خالی بودن
این صندلی را میداند
2
گاهی پشت این پنجره بیا
گاهی حرفی بزن از سختی راه
مانند ماه
3
تهران
کبوتر غمگینیست
راه گمکرده و سرگردان
بیآشیان
بیآنکه چشم مهربانی در انتظارش باشد
4
زندگی جریان دارد
حتی در جوهر خودکارم
که تنها بلد است
نام تو را بنویسد
5
واژهها از دستم لیز میخورند
مثل همین رهگذران
که از کنارم میگذرند
صبر کن
این شعر بی «تو» کامل نمیشود
6
دیگر لازم نیست
روی نوک انگشتان پا
بلند شوم
دستم به سیب نگاهت
میرسد
7
موهای من جوگندمی شدهاند
ساقه این تکدرخت تناور شده است
اما
هفده سالگی تو
تمامی ندارد