اگر تقدیر ماهی مردن از بی دقّتی باشد
نباید مرگ او در ساحل از بی طاقتی باشد
دلم یک روز با دلشوره هایم خاک خواهد شد
اگر حتّی به این دنیای فانی رغبتی باشد
نمی آید به من با رنگ چشمانت بیامیزم
که رسواتر نخواهم شد اگرچه تهمتی باشد
چقدر آیینه ها بعد از تو دلگیرند...می بینی؟
دلم آنقدر عاشق می شود تا فرصتی باشد...
و من "پاییز"خواهم مرد پیش از آن زمستانی،
که باید بعد از این دوری برایم هجرتی باشد
شعر : علی مردانی
× لینک :
این شعر در آیات غمزه: پاییز