وقتی که چاه محرمِ اسرار ماه شد
کار ستاره های جهان اشک و آه شد
یک قطره اشک دردِ دلت را به چاه گفت
قطره چکید و تکّه ای از جنسِ ماه شد
محکم سکوت کردی و کَر شد نفاقِ شهر
کارِ ثواب مردمِ کوفه گناه شد
آتش گرفت چادرِ مادر که با نسیم
روضه شبیهِ زمزمه ای بین راه شد
کوفه هنوز دردِ تو را حس نمی کند
خاکم به سر که شیرِ خدا بی پناه شد
شعر : علی مردانی