برگی دیگر از تاریخچه سه‌گانی

11 اسفند 1393 | 669 | 0

این مطلب در تاریخ دوشنبه, 11 اسفند,1393 در وبلاگ علیرضا فولادی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

سرقت ادبی در روزگار انفجار اطلاعات، چیزی غیر از جسارت می‌خواهد. این برگ به یک مرور بر کاری از این دست اختصاص دارد.

یک آدم نسبتا شاعر، پس از قد برافراشتن سه‌گانی، به جمع سه‌گانی‌پردازان پیوست، تا جایی که هنوز نامش ضمن فهرست سه‌گانی‌پردازان گوشه‌ی وبلاگ «سه‌گانی؛ کارنامه‌ی یک ژانر در شعر معاصر فارسی» وجود دارد. دیری نپایید که مجموعه‌ای از سه‌گانیهایش را گردآورد و در جایی نزد بنده آمد و خواست جزو مجموعه‌های آماده‌ی انتشار سه‌گانی قرار گیرد. این امر را موکول به خواندن دقیق کارهایش کردم که هنوز با دستخط او نزد من موجود است. گویی عجله داشت و چند روز بعد گفتگویش سر از خبرگزاریها درآورد که بله، قرار است نخستین مجموعه‌ی سه‌گانی را به چاپ برسانم. متن این گفتگو را بدون ذکر نام وی بخوانید:

«... در گفتگو با خبرنگار فارس، از انتشار مجموعه‌ی ‌شعر کوتاهش در آینده خبر داد و گفت: مجموعه‌ی شعر کوتاهم در قالب سه‌گانی که قالب نویی در شعر فارسی است، قرار است توسط نشر سخن منتشر شود. وی افزود: این کتاب مجموعه‌ی ۱۱ شعر کوتاه در قالب سه‌گانی است که در موضوعات مختلف و با وزنهای عروضی مختلف و در قافیه‌های متفاوت سروده شده‌اند. این شاعر درباره‌ی حرکتهایی که شاعران در محیط وبلاگها برای سرودن شعر در این قالب جدید انجام می‌دهند، گفت: از نظر من تعداد زیادی از اشعار در این قالب ضعیف هستند، ولی من در این مجموعه سعی کرده‌ام قالب را متعالی‌تر کنم و وزن و شکل و فرم و تصویرسازی و عمق اندیشی را در آن به کار ببرم. ... اظهار داشت: این کتاب اولین کتابی است که مجموعه‌ی شعرهایی در قالب سه گانی در آن منتشر می‌شود».[1]

متن گفتگو همین بود، اما لازم است در باره‌ی آن نکاتی به عرض برسد:

  1. گفتگوی بالا نشان می‌دهد که این آقا، سه‌گانی را از روی کارهای سه‌گانی‌پردازان در وبلاگها آموخته است.
  2. از خردادماه 1389 در هر سال حدود صد شاعر باتجربه و جوان به سرودن سه‌گانی جذب شده‌اند و برخی، اساسا کار شاعری را با این نوع شعری شروع کرده‌اند و طبیعی است که همه‌ی کارهای آنان قوی نباشد. بااین‌حال، اطلاع این آقا در حدی نیست که بخواهد راجع به سه‌گانی و قوت و ضعف آن نظر بدهد.
  3. این که بهتر است برای یک سنت‌گزاری نمادین، هر مجموعه‌ی سه‌گانی 111 سه‌گانی را در بر بگیرد، نکته‌ای است که ما ضمن اعلام برنامه‌ی کارمان به این آقا گفتیم و ذکر آن را حتی در مصاحبه‌ی اول ما نیز که مربوط به قبل از این تاریخ است، می‌یابیم. البته خبرنگار محترمی که با این آقا حرف زده است، آن را اشتباها 11 نوشته است، وگرنه همه‌ می‌دانند که مجموعه‌ی شعر کوتاه با 11 شعر، یعنی هیچ. همچنین نام بردن از نشر سخن، بر پایه‌ی همین برنامه، در اینجا مطرح شده است.

باری، پس از این واقعه، با او تماس گرفتم تا بگویم نه مجموعه‎ی چاپ‌نشده‌اش نخستین مجموعه‌ی سه‌گانی است و نه نوددرصد کارهایش با تعریف و اصول سه‌گانی همخوانی دارد، ولی ظاهرا گوشی‌اش خاموش بود و مدتی بعد شنیدم آن کارها را تحت عنوان کلی «نوخسروانی» انتشار داده است، آن هم توسط یک ناشر زیرمجموعه‌ی ارگانی منادی تعهد هنری.

سرتان را درد نیاورم. وی برای توجیه کار ناپسندش، در سایت شاعران پارسی‌زبان متشبث به حشیشهای دیگر هم شد که عین نوشتارش را نقل می‌کنم و سپس چند نکته در پاسخ آن می‌نویسم و تمام:

«سه‌گاني قالبي جعلي است، هم در عنوان، هم در انواع و اقسامي كه برايش نام مي‌برند. سه لد يا  سه گان يا سه لخت كه از انواع و اقسام خسروانیها بوده و موسيقي هجايي داشته، سابقه‌ی هزار و اندي ساله دارد و مبدع آن را قريب به يقين، باربد جهرمي، نوازنده‌ی دربار ساساني مي‌دانند. نمونه‌ی احياشده‌ی خسرواني را كه حضرت مهدي اخوان ثالث به نام «نوخسرواني» عرضه كردند و در  مقدمه «سه كتاب: زندگي مي‌گويد اما باز بايد زيست، در حياط كوچك پاييز در زندان و دوزخ اما سرد» / نشر زمستان/ قطع جيبي، و نيز دنباله‌ی مقالاتي در «بدعتها و بدايع و عطا و لقاي نيما يوشيج» آوردند،  مي‌توانيد ببينيد و بخوانيد و به نظرم حجت را بر مدعيان تازه از گرد راه رسيده‌اي كه با كمال وقاحت كار بزرگ آن بزرگمرد را ناقص مي‌خوانند و  سعي در تخفيف سعي و هنر و جمال و كمال شعري او دارند، تمام كرده است و دردناك‌تر اين كه برخي دوستان بعضا پيشكسوت و شاعر  ما نيز حتي در اين سايت، بارها ديده‌ام كه آب به آسياب گروهي مي‌كنند كه خود را «سه‌گاني‌پرداز» مي‌نامند و با وبلاگها و سايتهايشان، به قول خودشان رفتار جذبي دارند و مي‌خواهند شاعران را به سويي كه خود مي‌دانند، سوق دهند، در حالي كه به قول نيما، آينده‌ قلم و غربال به دست مي‌آيد و البته همه‌ی اين تلاشها ذره‌اي از عظمت بزرگاني چون حضرت اخوان ثالث كم نخواهد كرد.

مدتي سكوت كردم، اما بيش از اين جايز نديدم چيزي نگويم و البته فعلا به همين تلنگر بسنده مي‌كنم تا بعد.
نهايت اين كه اگر هم قالبي باشد، تنها و تنها خسرواني يا نوخسرواني خواهد بود  و نشان خواهد داد كه تقليد، آن هم از مقلدان فرنگي‌مآب كه هايكو و لانكا  و... را كافي مي‌دانند و بدتر آن كه اين قسم تازه‌ی دوستان و احيانا دشمنان كه ناجوانمردانه و وقيحانه قالب كهن و احيا‌شده‌اي مثل نوخسرواني را با نامهاي ديگري مثل سه‌گاني يا سه‌كايي يا سه‌گاهي و ... مي‌نامند و كتاب چاپ مي‌كنند و افتخار هم مي‌كنند كه چه كمكي به ادبيات معاصر كرده‌اند و به اين قسم مصادره‌هاي خلاف اخلاق، حتي وقعي نمي‌نهند و آن را بسط قوالب ادبي و ارائه‌ی انواع و ژانرهاي  جديد مي‌خوانند، بايد بگويم  كه قلم و غربال به دست مي‌آيد سراغتان آن كه بايد بيايد و اين كه  لااقل اين شجاعت را داشته باشند و معترف به كار عبثي كه مي‌كنند باشند. كتاب نوخسروانیهاي بنده با نام «مترسك عاشق چشمان زاغ است»، نشر سوره‌ی مهر به زودي با چاپ دوم و البته با جرح‌وتعديل‌هايي ناگزير كه ناگفته نماند خلاف ميل خودم بود، به بازار كتاب خواهد آمد. در همين سايت، تعدادي از نوخسروانيهاي آن كتاب را در دفتر شعرم قرار داده بودم؛  نوخسروانيهايي كه البته تنها تفاوتشان با نمونمه‌هاي  معرفي‌شده در كتاب حضرت اخوان ثالث اوزان عروضي شان است (و علامه دكتر محمدرضا شفيعي كدكني، دامت افاضاته، طي تماسي تلفني با بنده‌ی حقير اين كتاب را تحسين كرده‌اند و البته نكاتي را هم گوشزد كرده بودند من باب تذكار)،  چه اين كه من دركتاب خودم نوخسروانيهايي با اوزان نيمايي هم دارم كه حضرت اخوان ثالث در كتاب خود نياورده‌اند و فكر مي‌كنم كار به جا و درستي هم باشد، زيرا با توجه به انس و علاقه‌اي كه از آن بزرگمرد نسبت  به نيما و شعر نيمايي به گواهي آثارش سراغ دارم، اين كار خود را در مجموعه‌ی نوخسروانيهايم لازم ديدم و يقين دارم پربيراه هم نرفته‌ام، هرچند آن را در نهايت به محك پسند يا نپسند كافه‌ی مردم گذاشته‌ام . سخن كوتاه اين كه دوستان مي‌توانند ببينند وبخوانند و بدانند كه ما ايرانيان با ميراث بزرگ شعري گذشتگانمان به هيچ وجه نيازي به تقليد از مقلدان ديگر آب و خاكها نداريم كه گفت: خلق را تقليدشان بر باد داد. در انتها درود مي‌فرستم به روان بلند بزرگمرد شعر ايران‌زمين، حضرت مهدي اخوان ثالث، و آرزو مي‌كنم ديگر شاهد چنين ادعاهايي واهي و پوچ و بي‌اساس از اين عده نباشيم.»[2]

اینک پاسخ:

1. این نوشتار، نه تنها با گفتگوی پیشین این آقا در تناقض آشکار قرار دارد، بلکه سراسرش تناقض است و مقایسه‌ی این دو مطلب، براحتی کل راه خطایی را که متأسفانه با بی‌اخلاقی رفته است، نشان می‌دهد.

2. ظاهرا خود او باور نداشته است که «آينده‌، قلم و غربال به دست مي‌آيد» و تناقض حرفهایش را پیش چشمش می‌گذارد. از دادن خبر انتشار مجموعه‌ی سه‌گانیهایش که با سختگیری ما قطعا نمی‌توانست تحقق یابد، تا جا زدن کارهای مقلدانه‌ی آن مجموعه تحت عنوان «نوخسروانی» راهی بود که وی پیمود و بی‌گمان صفتهای «ناجوانمردانه و وقیحانه» که به دیگران نسبت می‌دهد، با این کار ناپسند، بیشتر همخوانی دارد.

3. اصطلاح «جعلی»، برای واژگان ساختگی به کار می‌رود و اگر سه‌گانی «قالب» است، بهتر بود دست‌کم برای انواع و اقسامش، یک اصطلاح دیگر با مفهومی دقیق‌تر به کار می‌رفت. در یک تحلیل روانکاوانه، کاربرد اصطلاح «جعلی» برای این انواع و اقسام، نشان می‌دهد که او به جنبه‌های «ابداعی» سه‌گانی واقف است و می‌خواهد این جنبه‌ها را در سایه‌ی نام باربد و خسروانی و اخوان ثالث و نوخسروانی، ابتدا از جهت عنوانش، به جعل، و بعد، از جهت انواع و اقسامش، به خویش منتسب دارد.

4. چنانچه قرار باشد هر عنوان را جعلی تلقی کنیم، این انگ به نام «نوخسروانی» نیز می‌چسبد و در این صورت نهایتا نام «خسروانی» هم جعلی خواهد بود.

5. ما تا کنون اصطلاح «گان» را به معنای «لخت» در هیچ فرهنگی ندیده‌ایم و جعل واقعی به کاربرد این واژه‌ی نادرست می‌گویند. گویا خلجان عنوان سه‌گانی در ذهن این آقا، او را به کاربرد واژه‌ی جعلی «گان» واداشته است و همین امر، شاهدی است بر اثبات موفقیت‌ سه‌گانی و علاقه و غبطه‌ی توأمان وی نسبت به آن‌. سرکشی در برابر حقیقت، آدمها را به چه جهنم‌دره‌ای می‎رساند!

6. با همه‌ی احترامی که برای اخوان ثالث قائلیم، چه گروهی بخواهند چه نه، سه‌گانی، هم به لحاظ تعریفش و هم به لحاظ شاخه‌هایش و هم به لحاظ فرمهای بیرونی و درونی‌اش و هم به لحاظ اصولش و هم به لحاظ ضوابطش و هم از همه‌ مهم‌تر، به لحاظ نمونه‌های برترش، شعر زمان ماست، نه شعر زمان اخوان و با وجود داده‌ها و نشانه‌های تاریخی و ادبی، امکان این که افراد، من باب طبع ناسلیم خویش، فرآورده‌ی نسلی را به نام نسل پیشین رقم بزنند، منتفی است و ما در پاسخمان به جناب سیروس نوذری این واقعیت را با دلایل علمی و منطقی نشان داده‌ایم.

7. این آقا کوشیده‌ است در پرتو نام شخصیتهای ادبی بزرگی مانند نیما و اخوان ثالث و استاد بنده، دکتر شفیعی کدکنی، و با کمک گرفتن از القاب و عناوین پرطمطراق و با یاری جستن از حربه‌های ناکارآمد توهین و تهدید، کم‌کم به هدفش نائل آید و بگوید: «من در كتاب خودم نوخسروانيهايي با اوزان نيمايي هم دارم كه حضرت اخوان ثالث در كتاب خود نياورده‌اند». اگر واقعا «سه‌گاني قالبي جعلي است، هم در عنوان، هم در انواع و اقسامي كه برايش نام مي‌برند»، چرا دارد در روز روشن، یکی از شاخه‌های بی‌سابقه‌ی این قالب را که همان «سه‌گانی نیمایی» است، به خویش نسبت می‌دهد؟

8. اگر طبق گفته‌ی این آقا سه‌گانی‌پردازان باید «لااقل اين شجاعت را داشته باشند و معترف به كار عبثي كه مي‌كنند، باشند»، چرا وی، در این نوشتار نهایت تلاشش را صورت می‌دهد تا این کار عبث را به نام خویش جا بزند؟ و از آن مهم‌تر، چرا سه‌گانی بر خلاف موارد خام پیشین، این‌همه موفق بوده است؟ دست‌کم این توقع وجود دارد که معنای واژه‌ی عبث را بفهمد.

9. شگفتا که سه‌گانی را به تقلید از شعر فرنگی منتسب می‌دارد، حال آن که اولا نخستین جملات نوشتارش، حکم جعل سه‌گانی از روی خسروانی و نوخسروانی بود و ثانیا کسی که یک مقدار اطلاع ادبی داشته باشد، می‌داند هایکو اصالتا ژاپنی است، نه فرنگی. این در حالی است که سه‌گانی ضمن الهام گرفتن از پیشینه‌های شعر سه‌لختی با همه‌ی آنها اختلافات بارزی دارد و این تفاوتها بر پایه‌ی مقتضیات شعر فارسی پدید آمده است. باری، به دور از این جنگولک‌بازیهای خنده‌دار، بر پایه‌ی شواهد انکارناپذیر، سه‌گانی ایرانی‌ترین قالب شعر فارسی است.

10. پیش از چاپ کار منحول این آقا، یک مجموعه‌شعر از شاعر سه‌گانی‌پرداز عزیزی در سال 1390 با عنوان «فصل بی‌پرنده» منتشر شده است که بخشی از آن را (صفحات 29- 48) سه‌گانیهای ایشان تشکیل می‌دهد و در این بخش، هم نام بنده و سه‌گانی آمده است و هم شماری سه‌گانی نیمایی و همین سند و اسنادی از این دست، ادعای گزاف این آقا را برابر چشم حقیفت قرار می‌دهد.

[2]  http://www.irafta.com/showtext.aspx?id=13452.

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.