موضوع انشایی که منجر به یک کتاب طنز شد.

03 فروردین 1394 | 978 | 0

این مطلب در تاریخ دوشنبه, 03 فروردین,1394 در وبلاگ نسیم عرب امیری ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.


مجموعه شعر طنز «کی گفته بخت کچلا بُلنده» سروده نسیم عرب امیری به همت انتشارات مروارید منتشر شد. این مجموعه شامل داستان منظوم و طنزآمیزی است که شخصیت اصلی آن همان حسن کچلِ داستان فولکلور ایرانی است که حالا بزرگ شده و همچنان به دنبال کار می‌گردد منتها سر هر کاری که میرود بدشانسی می‌آورد و ناچار به ترک آن می‌شود.

در ابتدای این کتاب به نقل از ابوالفضل زرویی نصرآباد آمده است:

«واقعیت امر این است که شما در کدام دوره از تاریخ ادبیات اینقدر شاعر جوان ۱۸-۱۷ ساله تا ۲۵ ساله می‌بینید که اینقدر روان و خوب شعر گفته باشند؟ می خواهم بگویم چون این‌ها دم دست ما هستند نمی‌بینیم شان. مثلا همین خانم نسیم عرب امیری یک پدیده است. شما در کل تاریخ ادبیات ایران، چند زن شاعر طنز پرداز خوب پیدا می کنید که با این قدرت و با این روانی شعر بگوید و به این خوبی مفهوم طنز را بشناسد؟»

این مجموعه شعر طنز با ابیات زیر آغاز می‌شود:

آهای شما! پیر و جوون! مرد و زن!
حسن کچل رو یادتونه حتما!؟

همون پسر بچه تنبل و لوس
که مادرش رو کرده بود مایوس

همون پسر بچه که کاری نداشت
رفیق و پول و کار و باری نداشت

دوست ندارین بدونین الان کجاست!؟
بچه و زن داره!؟ یا اینکه تنهاست!؟،

بپرسین این روزا چه طوره حالش!؟
نگین ولش کن بابا! بی خیالش!

خبر دارین که طفلکی به اجبار
می گرده همچنان به دنبال کار!؟

یه مردِ گُنده است اما هنوز
لنگ یه کار تازه است هر روز...

 

عرب امیری خود درباره این کتاب می گوید: «همیشه شنیده ایم کچل ها خوش اقبال اند اما حقیقت این است که اگر کسی شانس داشته باشد که کچل نمی شود! راستش این موضوع از دوران نوجوانی برای من سوال بود و ایده این کتاب برای من از کلاس انشاء دوران راهنمایی شکل گرفت.در حقیقت من آدم خوش شانسی بودم که در دوران راهنمایی معلم انشایی داشتیم که موضوعات طنز برای انشا می داد و مانند معلم های دیگر موضوعات کلیشه ای مثل "علم بهتر است یا ثروت" یا "تابستان خود را چگونه گذراندید" انتخاب نمی کرد خلاصه یک بار این معلم انشا موضوعی برای نوشتن  انشا داد که من نزدیک به ده صفحه انشا در مورد آن نوشتم.موضوع این بود: چرا کچل ها خوش اقبال اند.

راستش بعد از نوشتن آن انشا بود که من فهمیدم توانایی خنداندن دیگران را دارم و با این کتاب سعی کردم دین ام را به کچل ها ببخشید این موضوع (!)ادا کنم

البته این را از جهت مزاح عرض کردم اما باز هم فکر می کنم کچل ها خوش اقبال نیستند و به اندازه بیست قطعه شعر برای اثبات حرفم دلیل آورده ام.»

پیش از این کتاب «داشت عباس قلی خان پسری» از این طنزپرداز و روزنامه‌نگار منتشر شده بود.

 منبع: ماهنامه شماره پنجاه و سوم انشا و نویسندگی (ویژه طنز)

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.33 با 3 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.