ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی/تو بمان و دگران وای به حال دگران(شهریار)

12 فروردین 1394 | 735 | 0

این مطلب در تاریخ چهارشنبه, 12 فروردین,1394 در وبلاگ الهه عارف ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

مــی بــرم این روزهــا نام تو را آرام تر

تا بمانم در شمار عاشقان گمنام تر

نیستی فرصت برای درد دل کردن کم است

درد دل باشد بـــرای دردهایـــــی عـام تـــــر(نغمه مستشار نظامی)

 

دوست دارم تو را خراب کنم

بازی تلخ و مبهمی هستی

شب به شب وقت چای ِ قبل از خواب

می نشینی کنار من، مستی

 

تو تمام ستاره هایم را

به دو دست سیاه بخشیدی

شعرهایم برای تو بودند

شعر هایی که... آه... بخشیدی!(خودم)

 

 

نگاه می کنی اما نگاه کافی نیست

برای تلخی این قصه آه کافی نیست

کلاغ بد خبر قصه ام سیاه نمان

برای شومی رنگت سیاه کافی نیست(خودم)

 

من زنده ام در این هیجانی که بعد تو

دلگیرم از زمین و زمانی که بعد تو

می خندم از جنون و به تو فکر می کنم

به گردش عجیب جهانی که بعد تو

با هر نفس نفس نفسم درد می کند

قلبم بریده از ضربانی که بعد تو...

تو جاری ِ همیشه ی رگ های این تنی

خون مرده است در شریانی که بعد تو

مهمان شدم به قهوه ی قاجار و گر چه باز

من زنده ام میان جهانی که بعد تو...(خودم)

 

 

بعد مدت ها شعر ها جدیدند

لطفا نقد کنید ممنونم

 

 

 


 

این روز ها دیگر نه صدایت میزنم نه صدایت را می شنوم

فقط گاهی سر قبرت فاتحه می خوانم

به یاد گذشته ها

.

.

.

.

الکی مثلا تو مرده ای


 

سرگیجه دارم در تمام این حوالی
دراین سکوت گیج و سردو لاابالی
می بوسی ام می بوسی ام می بوسی ام آه
سرگیجه دارم در هجوم این توالی
من غرق رویاهای وهم انگیز چشمت
سرگیجه می گیرم در این گرداب خالی
دستم میان دست تو می چرخی و آه
سرگیجه می گیرم در این چرخ خیالی
می افتم از سرگیجه و می خندم از درد
توی اتاقم پشت دار سرد قالی

فی البداهه

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.