قدم قدم كه در اين كوره راه برداري
مگر كه از دل تنگم نگاه برداري
تو مي روي و سفر عادت هميشگي ات
از اين كه پيش مني پا به ماه برداري
تو نيمه ي تني هستي كه خواب ميبيني
به جاي شانه ي من اشتباه بر، داري
گرفته اي به دو انگشت پوكه اي سيگار
و دست برده اي اكنون سلاح برداري
ميان خنده ي من دود مي شود با هم
هواي سايه ي مردي سياه بر ، داري
سكوت، لحظه ي بعدي كه با خودش مي گفت:
هميشه كار تو بوده كلاه برداري
دل شكسته عزيزم كه غم نمي فهمد
مگر تو دست از اين اشتباه برداري
......................................