گفتار

۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ | ۶۲۳ | ۰

این مطلب در تاریخ جمعه, ۰۴ اردیبهشت,۱۳۹۴ در وبلاگ قربان ولیئی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

بهار فرصت سبزی برای دیدار است
بهار فرصت دیدارهای بسیار است

درخت پنجره ای باز می کند در روح
شکوفه رخصتِ دیدارِ ناپدیدار است

ببین چه همهمه ای در درخت ها رخ داد
وجود با خودش آرام گرمِ گفتار است:

«منم که از همه سو می تراوم ، از همه سو
من است این که در آیینه های سیّار است

منم که از گل شیپوری ، از گلوی نسیم ...»
یقین کنیم که دستی کریم در کار است

که هر طرف ضربان تکلّم طور است
که هر جهت جریان ترنّم تار است

لباسِ گل گلی دشت را تماشا کن
که عارفانه ترین شرح اسم ستّار است

چه رعد و برق مهیبی، چه شاخۀ تردی
بهار، حاصلِ جمعِ لطیف و قهار است

به وجد آمده در جانِ دانه ، دانایی
ببین که بید پریشان چه قدر بیدار است

لطیف روی زمین خدا قدم بگذار
بهوش باش که هر سنگریزه هشیار است

به رغم این همه عصیان ، دوباره آمده است
بهار ، رحم خداوندگار غفّار است




 
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: ۵ با ۱ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.