●کارش به عشوه های مجدد کشیده است
این وسوسه که در دل من قد کشیده است
آه این شب فریب که گویا خود منم
اینک دوباره سرمه ی ممتد کشیده است
این شب همان زنی ست که روزش سیاه شد
از بس که آهِ بیشتر از حد کشیده است
این شب همین "من" ی ست که عاشق شده ست و بعد
از دست تو چه ها که نباید کشیده است!
امشب ولی همین زنِ آنقدر ها صبور
دست از حیا و صبرِ مقید کشیده است
امشب لب تو را به لبم وعده داده ام
با بوسه ای که جور تو را – بد – کشیده است
امشب دوباره عشق منِ بی گدار به
این مرد سر به زیر و مجرد کشیده است !