ناگهان: چند شعر کوتاه

04 تیر 1394 | 894 | 0

این مطلب در تاریخ پنجشنبه, 04 تیر,1394 در وبلاگ سید علی میرافضلی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.


همین ناگهان بودنت باش
مَنَت ناگهان تب
توام ناگهان لب.
::

می‌وزی بر من
ناگهان سر می‌روم از تو.

::
پلک می‌بندی:
ناگهان باران
ناگهان تنها.
::

خوشا ناگهان بودن عشق
شبیه گلی در میان علف‌ها.
::

مثل یک جریان موسیقی
مثل یک باران پاییزی
ناگهانی بودنت عشق است.
::

از پشت ابرها
گرمای ناگهان تو خوب است.
::

عشق از در می‌رسد ما را
ناگهان خط می‌کشد بر نقشه‌های عقل
ناگهان تنها
ناگهان مبهوت.
::

مثل کفشدوزکی که در میان سبزه ها
ناگهان
تازه می‌کند نگاه را؛
تازهء توام.
::

باد
    با خود می‌برد، ما را
ناگهان
ما را به خود می‌آورد
                        باران.


 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 2.67 با 6 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.