گلی به درد دلم گوش کرد پرپر شد
چه شد که زندگی اینقدر زجر آور شد؟!
کنار پنجره عاشق شدم ولی افسوس
چه زود پنجره خانه ام مشجر شد
نشد که کهنه شود داغ قلب مجروحم
چرا که مرهم هر زخم زخم دیگر شد
به هر که تکیه زدم زود شانه خالی کرد
برادر تنی ام نیز نابرادر شد
نهال عشق که در قلب سرد تو خشکید
درخت بغض در این حنجره تناور شد
به جای گریه کنار جنازه ام شاید...
به تو به طعنه بگویند مرد بهتر شد
قرار بود که این شعر را بسوزانم
مرا ببخش خیالت اگر مکدر شد....