دلم خو کرده با نامش کبوترهای بر بامش

02 مرداد 1394 | 466 | 0

این مطلب در تاریخ جمعه, 02 مرداد,1394 در وبلاگ اعظم سعادتمند ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

 

تماشا می کنم از دور و پنهان می کنم رو را

به خاک افتاده ام شاید بگیرم دامن او را

به خاک افتاده ام پایم نمی آید به دنبالم

توانم نیست تا بردارم از این خاک زانو را

میان آسمان شهر پیدا نیست خورشیدی

که روشن کرده خورشیدش از اینجا تا فراسو را

دلم خو کرده با نامش کبوترهای بر بامش

بدون او نمی خواهم جهان پر هیاهو را

به هر در می زنم سر را چنان می کوبم این در را

که می کوبند بر سینه عزاداران عاشورا

تمام این بیابان را پی صیاد می گردم

اگر از دام صیادی رها کرده است آهو را

پ ن1:آمدم ای شاه پناهم بده....

پ ن2: مدتی است در اینستاگرام هم هستم اگر دوست داشتید سر بزنید @azam_saadatmand

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.