* برای آزادگان شهیدخون زدیدهات جوشید، در سکوت اردوگاه
زخم بر دلت رویید، در سکوت اردوگاه
مُهر و جانمازت را، اوج رمز و رازت را
هیچکس نمیفهمید در سکوت اردوگاه
از تو قصّهها دارد، داغ و زخم و زندانبان
مرگ با تو میجنگید در سکوت اردوگاه
خوب خوب میدانم دشمن قسمخورده
از تو سخت میترسید در سکوت اردوگاه
گاه رفتنت ای مرد، ابر وحشت از هر سو
غمگنانه میبارید در سکوت اردوگاه
پر کشیدی و ناگاه آسمان پر از گل شد
عطر عشق میپیچید در سکوت اردوگاه
(سعیدی راد)