1
جوانی بوده او همواره مسئول
به راه دین خود پیوسته مشغول
مسیر سبز خود را اینچنین گفت:
مدینه، بصره، خرمشهر، دزفول
2
کسی از دور آمد نیک فرجام
غریبی سبز پوش و لاغر اندام
کسی آمد که در تنهایی خویش
تمام فکر و ذکرش بود اسلام
3
صدای صوت قرآن... مرد، خسته
صدا از خانه ای در غم نشسته
«زبیده» در کنار دختر خود
نشسته، آه... اما دلشکسته
4
کسی با عشق پیمان دارد امروز
نشان از نسل طوفان دارد امروز
غریب و خسته در زد خانه ای را
«زبیده » باز مهمان دارد امروز
5
«زبیده » دختری بیمار دارد
از این رو ناله ی بسیار دارد
نمی داند ولی این مرد مهمان
شفا در لحظه ی دیدار دارد
6
تمام شهر سیراب از سبویش
زمین سبز است از نام نکویش
تمام خلق اگر بیمار باشند
شفا گیرند از آب وضویش