براي شحنه ي نجف

16 شهریور 1394 | 669 | 0

این مطلب در تاریخ دوشنبه, 16 شهریور,1394 در وبلاگ زهرا بشری موحد ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

ماه بالاي سرت بود، سرت بالا بود
کوچه ها ساکت و در سينه ي تو غوغا بود
«پيرهن چاک و غزل خوان و صراحي در دست»
سهمت از بزم فقط نان و کمي خرما بود
رفتي از ميکده تا مسجد و تکبير زدي
«معجز عيسويت در لب شکر خا بود»
«حالتي رفت که محراب به فرياد آمد»
سنگ از پشت نماز شب تو پيدا بود
«چه مبارک سحري بود و چه فرخنده شبي»
وَ چه بي ذوق جهاني که علي(ع) تنها بود!
عمق اين چاه کجا و غم اين آه کجا
که فقط آينه ي غربت تو زهرا(س) بود
«طاعت غير تو در مذهب ما نتوان کرد»
هرکه با حب تو آمد به ميان از ما بود
«مفلسانيم و هواي مي و مطرب داريم»
کاش يک گوشه از ايوان نجف اينجا بود

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 2 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.