1
دوباره تکیه های غم بپا شد
لباس کوچه ها شال عزا شد
محرم خیمه زد در جان مردم
خیابان درخیابان کربلا شد
2
دوباره کاروان اشک نم نم...
دوباره شد حسینیه فراهم
دوباره تکیه و درد و غم عشق
دوباره پرچم سرخ محرم
3
دوباره ماجرای بی کفن ها...
دوباره یادی از خونین بدنها...
دوباره شور جانسوز محرم
دوباره دسته ی زنجیر زن ها...
4
علم، شال عزا، چشمی پر از غم
کتیبه، روضه عباس و پرچم
صدای نوحه خوان می آید از دور
رسیده ماه خونین محرم
5
بخوان ای دل که ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
بخوان با دسته های اشک، نوحه
بخوان شور محرم دارم امشب
6
محرم آمد و با خود غم آورد
به همراهش دلیلی محکم آورد
محرم از حجاز آرزوها
برای چشم هآیم زمزم آورد
7
سلام ای کوچه های غرق ماتم
سلام ای چشمهای خفته در غم
سلام ای روضه ی عباس و اکبر
سلام ای ماه خونرنگ محرم
8
محرم در محرم سوگواری
بیابان در بیابان داغداری
دل من شرحه شرحه واژه واژه
دوبیتی در دوبیتی، بی قراری
9
نوای گریه از لب نیز افتاد
و آن بیمار در تب نیز افتاد
امان از عصر عاشورا که ناگاه
تو افتادی و زینب (س) نیز افتاد
10
برای حضرت رقیه:
شب ابر است و ابر پاره پاره
سر خورشید و آغوش ستاره
الهی بشکند دستی که آنروز
کشید از گوشهایش گوشواره!