سردار

۲۶ آبان ۱۳۹۴ | ۸۷۹ | ۰

این مطلب در تاریخ ﺳﻪشنبه, ۲۶ آبان,۱۳۹۴ در وبلاگ زهرا حسین زاده ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

محض خاطرش که عزیز است که زنگ زد شبی در محرم و این غزل را بهانه

شد.

بخشیدگی باشد اگر ردّی زدم یار


من مسجدم درگیر سرداری که این‌بار


گنجشکها را بر لبم سرباز می‌خواست


گلهای قرآن را بیا بر نیزه بشمار


مشتاق بودی ماه را در من بیابی


رودی خجولم، مشک مهجور از علمدار


در شیر نذری، طرح چشمم را به هم زن


شش ماهگی را تیر چوبی کشته انگار


بانوی باران پیش آتش ایستاده است


با چادرش دل می برد هستی خریدار؟


پیراهن مشکی! کجا هیات به هیات؟!


دلدادگی را جور دیگر هم نگهدار

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.