با وجود این که گاهی در بساطم آه نیست
همتی دارم که کوه سکه پیشم کاه نیست
خلوتی مثل خودم دارم عزیزی مثل تو
این خدامردی که من هستم جناب شاه نیست
طرح لبخندت هلال عید عاشق پیشه هاست
در شبستان افق گیرم که حالا ماه نیست
غیر آغوشی و بوسی و کناری و لبی
هیچ چیزی بین ما بینی و بین الله نیست
•
مذهب خشک شما اینجا پر از بیهودگی است
از سرانجامی که دارد هم کسی آگاه نیست
من از اینجا را به آیین محبت می روم
تا بهشت از این مسیر ساده خیلی راه نیست
لذت میم محبت را اگر لب تر کنی
رستگاری، هیچ راهی این همه کوتاه نیست