اشاره: خبرگزاری ایسنا (منطقه کویر) با من گفتگویی در مورد شعر کوتاه انجام داده که متن آن را با حذف مقدمه و مؤخرهاش اینجا میگذارم.
آقای میرافضلی! میخواهم تعریف شعر کوتاه را از زبان شما بشنوم. این شعر چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
شعر کوتاه، مجموعهای از امکانات و توانمندیهای شعر فارسی از گذشته تا امروز است که در قالبها و فرمهای گوناگونی گرد آمده است؛ از قالبهای سنتی مثل رباعی و دوبیتی گرفته تا امکانات جدیدی که شعر امروز ما در اختیار شاعران قرار داده است و نیم نگاهی هم به جریان جهانی شعر کوتاه دارد؛ همچنین ظرفیتهای بکری که در شعر محلی ما هست. مجموعه این فرمها و قالبها را میتوان تحت عنوان شعر کوتاه گنجاند. و از این لحاظ، زبان فارسی یکی از غنیترین زبانهاست. با امکانات گستردهای برای بیان انسان امروز. در این شرایط، تعریف واحدی برای همه این ظرفیتهای متنوع دادن، کار دشواری است. در مورد شعر کوتاه میان اهل فن، اتفاق نظری بر روی خیلی از این ویژگیها نیست و ممکن است هر صاحبنظری در این حوزه ویژگیهایی را در نظر بگیرد. حتی در مورد حد و حدود شعر کوتاه هم اجماعی وجود ندارد؛ مثلا اینکه شعر کوتاه چند سطر باید باشد.
خودِ شما چه تعریفی از این شعر دارید؟
از نظر من، شعری را میتوان در نوع «شعر کوتاه» گنجاند که کمتر از 10 سطر و یا در معیار شعر قدیم ده مصرع داشته باشد؛ حالا هر شعری باشد و هر اسمی داشته باشد: شعر کوتاه سپید، نیمایی، سنتی، محلی، هایکو، هایکوی ایرانی، ترانک، نوخسروانی، سهگانی، طرح، رباعی نیمایی و غیره. در شعر کوتاه، باید کشفی زبانی، تصویری و فکری در کانون شعر وجود داشته باشد. درک و شهود آنی در آن باشد و کانون شعر، در وهله اول با ذهن مخاطب تلاقی کند؛ یعنی رویدادی زبانی، تصویری و یا نکته فکری خاصی از آن به ذهن بیاید. این یک واقعیت است که شعر کوتاه چون فشردگی دارد، باید اتفاق و کشفی در آن باشد و با ذهن مخاطب ارتباط اولیه را برقرار کند. این یک ویژگی عام برای همه انواع شعرهای کوتاه است. منتها برخی شعرهای کوتاه سنتی ممکن است ویژگی خاصی داشته باشند. این را هم بگویم که شعر کوتاه با ایجاز پیوندی ناگسستنی دارد. باید موجز باشد. معماری کلمات فشرده و دقیق باشد تا در کمترین تعداد کلمه، آن نکته و کشفی را که در شعر هست ارایه کند.
در مورد گونههای مختلف شعر کوتاه در زبان فارسی هم توضیح دهید.
به طور کلی جریان شعر فارسی میتوان در دو بخش بررسی کرد: شعر قبل از نیما و شعر بعد از نیما. شعر کوتاه را نیز میتوان در دل همین دو جریان پیگیری کرد. قالبهای سنتی شعر کوتاه فارسی مربوط به دوران قبل از نیما هستند؛ مثل تک بیت، رباعی، دوبیتی و قطعات کوتاه. بعد از انقلابی که نیما یوشیج در شعر فارسی صورت داد و مناظر و مرایای آن را عوض کرد، امکاناتی پیشروی شاعران قرار گرفت و گونههای مختلف شعر نو، از قبیل شعر آزاد، نیمایی و شعر سپید وارد حوزه امکانات شعر فارسی شد. در این گونهها، شاعر میتواند شعرش را از یک سطر شروع کند و بسته به ظرفیت درونی شعر، تا بی نهایت ادامه دهد. ما آن دسته از شعرهای نویی را که تا ده سطر هستند، به لحاظ شکلی شعر کوتاه تلقی میکنیم. در حال حاضر، شعرهای کوتاه نیمایی و سپید، غالبترین گونههای شعر کوتاه در ادبیات امروز است. از طرفی، بخش عمدهای از شعرهای محلی و به اصطلاح بومیسرودههای ما در قالب شعر کوتاه جای میگیرند. مثل لیکوهای رودباری و بلوچی که مردم کرمان و بلوچستان بدانها مترنم هستند و کوتاهترین قالب شعری زبان فارسی به شمار میرود. واسونکهای شیرازی و سه خشتیهای کردی هم در این گونه شعری جای میگیرند.
قبول دارید که شاعران نسل جوان ما خیلی از شعر کوتاه استقبال میکنند؟
شعر کوتاه صرفاً در بین نسل جدید رواج ندارد. ما بیش از هزارسال است که سنت شعر کوتاه در شعر دری فارسی داریم. قبل از اسلام هم گونههایی شعری داشتیم که پشتوانهای است برای شعر کوتاه امروز محسوب میشود، مثل خسروانی و لاسکو. بعد از آنکه اخوان ثالث به معرفی خسروانی پرداخت و بر اساس آن قالبی را پیشنهاد داد به عنوان «نوخسروانی» که مورد اقبال نسل جدید قرار گرفت و آقای فولادی بر همین مبنا، قالب «سهگانی» را معرفی کرد. بنابراین، شعر کوتاه چیزی نیست که منحصر به دوران جدید باشد. مردم ما از گذشتههای دور به شعر کوتاه گرایش داشتند چه در ادب رسمی و چه در ادبیات شفاهی. میبینیم شاعران بزرگی چون خیام و بابا طاهر فقط شعر کوتاه میسرودند. و همان طور که گفتیم، در ادبیات بومی هم شعر کوتاه از اصلیترین قالبها بوده است. البته، نمیتوان کتمان کرد که در دو دهه اخیر، گرایش شاعران و مخاطبان به این گونه شعری بیشتر شده است.
دلیلش چیست؟
یکی آن پیشینه پرباری است که شعر کوتاه داشته و در حافظه جمعی ما رسوخ داشته است. بعد، اقتضائات دنیای مدرن هم که پیش آمده و شاعران به کوتاهنویسی روی آوردهاند، مورد پذیرش قرار گرفته است. یکی از ویژگیهای مهمی که شعر کوتاه دارد آن است که راحت به خاطر سپرده میشود و قابل نقل است. اصلاً همین ویژگی باعث شده که شعرهای کوتاه ما چه در قدیم و چه در دوران معاصر، به اسم چند نفر نقل شوند. شعر کوتاه چکیده یک حس و تصویر و اندیشه است و مثلوارهای است که در تأیید کلام و همراهی و همخوانی با حس مخاطب از ضریب اثرگذاری بالایی برخوردار است. علاوه بر همه این ویژگیها، جهان به مینیمالیسم توجه دارد چه در داستان، چه در فیلم، و چه در شعر. ابزارهای نوین ارتباطی هم به این گرایش دامن زده، مثل پیامک یا اینترنت. حقیقتش را بخواهید، در دوران اخیر نه مردم حوصله و فرصتی برای شعرهای بلند دارند و نه خود شاعران!
به نظر شما این اتفاق و این استقبال عمومی از شعر کوتاه یک مزیت محسوب می شود؟
به قول روزنامهنگاران و سخنرانان، این هم تهدید است و هم فرصت. اینکه مردم مجال ندارند، فرصت برای هر کاری کم شده است، واقعیت دنیای امروز است. ما در دنیای امروز دچار شتابزدگی هستیم و سرعت زندگی واقعا زیاد است. این شتاب همه شئونات اندیشگانی و زبانی ما را تحت تاثیر قرار داده است. البته به عقیده من، نقطه مثبت چنین تحولی میتواند این باشد که بیان شاعران باید به حدی از ایجاز برسد که با حداقل کلمات بیشرین اثرگذاری را داشته باشد. هر چند نسل قدیم ما هم که ابزارهای نوین و دیجیتال در اختیارشان نبوده، نیز بدین ویژگی توجه خاصی داشتند.
اما برخی این ضعف را به شعر کوتاه نسبت میدهند که به همان سرعت که به ذهن مینشیند از ذهن هم بیرون میرود.
این را به عنوان یک اصل کلی نمیتوان بیان کرد. طبیعی است که شعر بلند به حافظه سپردنش دشوارتر است، اما در مورد شعر کوتاه اینگونه نیست و به راحتی میتوان آن را به ذهن سپرد. ولی بحث ماندگاری شعر ربطی به کوتاه یا بلند بودنآن ندارد و مربوط به جوهره شعری است. چگونه است که رباعیات خیام بعد از گذشت 700 سال از دوران زندگانی این شاعر، هنور در ذهن مردم پایگاه و جایگاه دارد و نسل های متمادی آن را به حافظه سپردهاند و حتا ترجمه آنها نیز برای مخاطبان غیر ایرانی جذابیت دارد؟ پس کوتاه بودن دلیلی بر این نیست که شعر زود هم از ذهن بیرون برود.
با این اوصاف، شما آینده شعر کوتاه را چگونه میبینید؟ آیا میتواند جریانی مستمر و البته تاثیرگذار داشته باشد؟
پیشبینی استمرار هر چیزی بخصوص در حوزه شعر، کار دشواری است. اما من حدس میزنم هر چه جلوتر برویم الزام به کوتاه شدن حد و حدود شعرها بیشتر میشود، چون سرعت زندگی ما بیشتر میشود. قبلا هم گفتم این شتاب، واقعیت دنیای امروز ماست که جریانهای ادبی نیز نمیتوانند خودشان را از آن برکنار نگه دارند. شعر کوتاه، آینده شعر امروز ما خواهد بود و آینده با اینگونه شعری معنی میشود. با این شرایطی که پیش روست، من به استمرار این شعر معتقدم. ولی پیشبینی اثرگذاری آن کار سختی است. اثرگذاری مربوط به ذات شعر است و عوامل بیرونی دخالت کمی در آن دارد. اما این هم یک واقعیت است که وقتی یک گروه بر کاری متمرکز شوند و در کار خود درست عمل کنند، احتمال اثرگذاری بیشتر خواهد شد. من خوشبین هستم که شعر کوتاه امروز میتواند به حیات خود در آینده ادامه دهد و به جریان مسلط شعر ما تبدیل بشود.
به این هم خوشبین هستید که شعر کوتاه فارسی بتواند مثل هایکوهای ژاپنی در سطح جهانی مطرح شود؟
به نظر من هایکو وضعیت خیلی ویژهای دارد. دلیل اقبال به هایکو چند چیز است؛ یکی اینکه اندیشهای که پشت هایکو هست، جذابیتهایی برای مردم امروز دارد. سادگی تصویری و اقتصادی بودن هایکو یکی از عوامل توجه ملل مختلف به آن است و ترجمهپذیری هایکو، زمینه گسترش عجیب و غریب آن را فراهم آورده است. همچنین، برای هایکو دستورالعملهایی ارایه کرده اند که به مخاطبان جهانی هایکو این احساس را داده که با تبعیت از آنها می توان به راحتی هایکو سرود و با اندک مشقتی میتوان وارد عرصه شاعری شد. یعنی این دستورالعملها، احساس شاعر بودن را که خیلی از مردم بدان نیاز کاذب دارند، براحتی به کاربران هایکو عطا میکند. هایکو، هماکنون فراگیرترین قالب شعری در جهان است به طوری که شاید هیچ فرم شعری دیگری نتواند بدین درجه از اقبال دست پیدا کند.
یعنی اتفاقی که در مورد رباعیات خیام افتاد، قابل تعمیم به تمام گونههای شعری نیست؟
درست است که رباعیات خیام اقبال جهانی زیادی داشته و به دهها زبان زنده ترجمه شده است، اما با هایکو یک تفاوت ظریف و اساسی دارد. هایکو به یک فرم جهانی برای شعر گفتن تبدیل شده، اما رباعیات خیام شعرهایی هستند برای خواندن و لذت بردن. نه فرمی برای سرودن و رفع نیاز شاعری. به نظر من، این اقبال جهانی که هایکو از آن برخوردار است، برای هیچ شعری در هیچ زبانی تکرار نمیشود.
شما گفتید برای سرودن هایکو دستورالعملهایی ارایه شده و این، کار را برای شاعران ساده کرده است. نمیتوان برای شعر کوتاه فارسی هم این کار را کرد؟
درست است آنچه که به جهانی شدن هایکو کمک کرده، یکیش همن دستورالعملهاست. اما به نظر من، ذات شعر با دستور العمل بیگانه است. شعر فراتر از همه دستورالعملها حرکت میکند و قالب خشت زنی نیست که بتوان مصالح را در آن ریخت و از آن شعری تولید کرد. چیزی که برای هایکو اتفاق افتاده، درست است که منجر به ایجاد یک جریان جهانی هایکونویسی شده است، اما کسالت را در این نوع شعر به حد اعلا رسانده و فقط به درد آدمهای میانمایهای میخورد که دوست دارند با کمترین زحمت به عنوان شاعر شناخته شوند. بخصوص در عرصه اینترنت که بسیار هم جواب داده است! بنابراین، راه حل جهانی شدن، رسیدن به دستور العمل نیست.
برگردیم به همان بحث شعر کوتاه فارسی؛ چهرههای شاخص این حوزه را در کرمان چه کسانی هستند؟
کرمان در عرصه شعر کوتاه حرف زیادی برای گفتن دارد. نه امروز؛ از چندین سال قبل شاعران کرمانی به شعر کوتاه توجه داشتهاند. آقای محمد شریفی نعمتآباد چندین سال است که در سطح استانی و ملی حضور مستمری دارد؛ کتاب شعر "اگر سکوت خداوند" او از بهترینهای شعر کوتاه است. آقای مرتضی دلاوری پاریزی هم اشعارکوتاه نیمایی خیلی خوبی دارد. آقای حمید نیکنفس هم مجموعه "ساعت کلاغ"ش دارای لحظات درخشانی است. خانم "شهین خسروینژاد" هم دو سه کتاب دارد که اغلب آن را شعر کوتاه تشکیل میدهد. ایشان به یک زبان و بیان شخصی در شعر خودش دست یافته است. آقای غلامرضا کافی با مجموعه «ترانکها»یش فضای جدیدی در شعر کوتاه امروز ایجاد کرد و شعرهای کوتاهش توفیق زیادی در جذب مخاطبان داشت. همچنین باید از آقای مجید رفعتی یاد کرد که با اولین مجموعه شعر کوتاه خود با عنوان «همه چیز عادی است» توانست نگاهها را در کشور به سمت شعر کرمان معطوف کند. شعر کوتاه این شاعران کرمانی الگوی بسیاری از شاعران کشور است. مثلاً اشعار آقای شریفی در سطح ملی به شدت مورد اقبال نسل جوان قرار گرفته است.
با این حساب، به نظر میرسد شاعران کرمان سهم زیادی در شعر کوتاه امروز در کشور داشته باشند؟
بله. کرمان در شعر کوتاه ایران سهم قابل توجهی دارد. در حوزه کلاسیک مثل دوبیتی و رباعی ممکن است در سطح ملی چهرههای شاخصی نداشته باشیم، اما در شعرهای کوتاه سپید، نیمایی همانطور که گفتم، چهرههای شاخص ملی داریم.
منبع: خبرگزاری ایسنا