عید از راه آمد و انداخت یاد او مرا
سال نو پر کرد از آویشن و "آهو" مرا!
خانه ی دل را تکاندم، خانه ی دل را تکاند
من به دور انداختم بدخواه او را، او مرا
او نسیم نوبهار و من نهالی بی قرار
می کشد این سو مرا و می کشد آن سو مرا
کاش از راهی که رفته، بازگردد سوی من
مثل آن ایام بنشاند سر زانو مرا
کاش می دانست یک روحیم اما در دو تن
آن که دعوت کرد سوی جنگ رویارو مرا!
نیش خوردم از کسی که نوشدارو بوده است
عاقبت انداخت سال "مار" از زانو مرا
علیرضا بدیع