ما را به رهش روى نيازست امشب
در بر رخ ما ز عيش بازست امشب
اى صبح! تو دم مزن كه با آن سر زلف
افسانه ما دور و درازست امشب
فکری مشهدی
شیرینترین اوقات عشق، آن لحظه یگانگی است که «وصل» مینامندش. جلوهگاه نیاز عاشق و ناز معشوق. شبی که عشاق آرزو میبرند هیچگاه روی صبح را نبیند. شبی که رنگی از زلف معشوق دارد. توصیف این دقایق، به زبان هیچ قلمی راست نمیآید. که آنجا، مقام دیدار است نه گفتار. بقول شاعر: خدا از عمر ما بر عمر این شبها بیفزاید!
..
همزمان با حکومت 250 ساله صفویان بر ایران (از قرن دهم تا دوازدهم ق)، سبک خاصی در شعر فارسی پدید آمد که از آن به عنوان سبک هندی و اصفهانی یاد کردهاند. همان طور که پیش ازین گفته شد، عموم محققان و مخاطبان، شعر سبک هندی را با غزل میشناسند. اما در این دوران، اشعار زیادی در دیگر قوالب شعری خلق شد که قالب رباعی نیز از جمله آنهاست. در این دوران، در اين دو سه قرن، چندين شاعر اختصاصاً به گفتن رباعى اشتغال و اهتمام داشتهاند كه نامدارترين آنها، سحابى استرآبادى (متوفى 1010 ق) است. در دوران مورد نظر، گرايش عدهاى از شاعران به رباعى چندان زياد بوده كه معاصرانشان آنها را با القابى همچون مير رباعى (فكرى مشهدى)، شيخ رباعى (درويش مقصود تيرگر) و خواجه رباعى (آقا مير همدانى) ناميدهاند.
سيد محمد جامهباف مشهدى متخلّص به «فكرى»، از جمله كسانى است كه در شكلگيرى نوع خاصى از رباعى در زبان فارسى نقش ايفا كرد. داخل كردن موتيوهاى جديد و تشبيهات خاص و تصويرهاى غريب محصول تلاش فكرى مشهدى و نسل پس از اوست كه به رباعى فارسى عطر و طعم تازهاى بخشيد. از زندگى اين شاعر چيز زيادى نمىدانيم. اصل او از تربت بوده و به دليل اقامت طولانى در مشهد، به فكرى مشهدى شهرت يافته است. مدتی را در هرات بسر برد و در سال ۹۶۹ ق همانند تعداد زیادی از همعصران خود به هند كوچيد و به دربار اكبر شاه گوركانى راه يافت و چهار سال بعد، بهسال 973 هجرى در جونپور درگذشت. اين خلاصه زندگى شناسنامهاى اين شاعر است. فكرى مشهدى در تاريخ رباعى فارسى يك رباعىسراى طراز اول نيست. اما تعدادى از رباعيات او از اهميت خاصى برخوردارند و مىتوانند در رديف بهترين رباعيات فارسى جايى براى خود دست و پا كنند.
از لحاظ سبكى، رباعيات فكرى مشهدى را بايد در حد فاصل سبك تيمورى و سبك هندى جاى داد. يعنى شعر او در مرحله گذار قرار دارد. زبان او، فاقد تمايز سبكى است و در تصويرسازى نيز، به صورت بينابين عمل مىكند. نشانههايى از تخيل پيچيده شاعران سبك هندى و تلاش براى نوآورى در عرصه تصوير و تشبيه در رباعيات او مشهود است، اما آن قدر نيست كه به يك ويژگى تبديل شود. به همين دليل، بيشتر رباعيات موفق او رباعياتى هستند كه به سبك قدما گرايش دارند.
رباعی انتخاب شده نیز از جمله رباعیاتی است که در مسیر تجربههای موفق پیشین حرکت کرده است و تصویر جدیدی را به نمایش نمیگذارد. رابطه زلف و افسانه دور و دراز، کشف جدیدی محسوب نمیشود. اما پرداخت رباعی به گونهای است که احساس ملالی به خواننده دست نمیدهد. البته در میان رباعیات او، نمونههای متفاوتی که نمودار ویژگیهای سبک هندی و نازک خیالیهای شاعران دوره صفوی است، به چشم میخورد:
تا كى بر دل غم كم و بيش نهيم
داغ از دورى بر جگر ريش نهيم؟
سرهاست فتاده در ره عشق، بيا
كز سر گذريم و يك قدم پيش نهيم.
..
از فكرى مشهدى 352 رباعى باقى مانده است و این رباعیات را من بر اساس دستنویس شماره 4800 کتابخانه مجلس و با کمک چهار مأخذ دیگر تصحیح کردهام و قرار است آنها را انتشارات کتابخانه مجلس شورای اسلامی منتشر کند.