به احترام آذربایجان عزیز...

24 مرداد 1391 | 463 | 0

این مطلب در تاریخ ﺳﻪشنبه, 24 مرداد,1391 در وبلاگ ناصر حامدی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

غم شکسته پری را پری نمی داند

پرنده ی قفسی دلبری نمی داند

 

طمع ندارم از آن لب که بوسه ای برسد

زمین سوخته بارآوری نمی داند

 

هر آنچه تلخ که داری بریز و هیچ مگو

که می فروش غم مشتری نمی داند

 

حریفِ مست چه بسیار شیشه ها که شکست

زمان چه دیو و زمین داوری نمی داند

 

رها شدیم چو طفلی رها در آغوشش

دریغ و درد زمین مادری نمی داند

 

چنان به درد دچارم،چنان به داغ اسیر

که جز تو حال مرا دیگری نمی داند

 

منم بدون تو تنها، "نجه دوزوم گجه لر"؟

ولی چه فایده،مرگ آذری نمی داند...!
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.