گم کرد شبی راه و مسیرش به من افتاد

20 اسفند 1391 | 1589 | 4

این مطلب در تاریخ یکشنبه, 20 اسفند,1391 در وبلاگ سید حمیدرضا برقعی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

یاحبیب الباکین


گم کرد شبی راه و مسیرش به من افتاد

ناخواسته در تیر رس راهزن افتاد

در تیر رس من گره انداخت به ابرو

آهسته کمان و سپر از دست من افتاد

بی دغدغه بی هیچ نبردی دلم آرام

در دام دوتا چشم دو شمشیر زن افتاد

می خواستم از او بگریزم دلم اما

این کهنه رکاب از نفس از تاختن افتاد

لرزید دلم مثل همان روز که چشمم

در کشور بیگانه به یک هم وطن افتاد

 

درگیر خیالات خودم بودم و او گفت:

من فکر کنم چایی تان از دهن افتاد.


نکته:باید عرض کنم تنها صفحه ای که در فضای مجازی توسط خود این حقیر

مدریت می شود فقط همین وبلاگ است.

یاعلی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 4 رای


نظرات

وداد توحیدی
02 آبان 1397 04:07 ب.ظ
درود جناب برقعی عزیز،من از دوستان جناب عسکری هستم .دیروز از طریق استوری ایشان با شما و اشعار زیباتون آشنا شدم.درود بر شما و وجود نازنین و زیباآفرینتان..امیدوارم زود در کرمان زیارتتون کنم..حق در کنارتون

وداد توحیدی
02 آبان 1397 04:11 ب.ظ
درود جناب برقعی عزیز.من از دوستان جناب عسکری هستم و دیروز از طریق لایو ایشان با شما و اشعار نابتان آشنا شدم..درود بر شما و این روح زیباآفرینتان.امیدوارم زودتر در کرمان زیارتتون کنم.حق در کنارتون.یاحق

وداد توحیدی
02 آبان 1397 04:13 ب.ظ
درود جناب برقعی عزیز.من از دوستان جناب عسکری هستم و دیروز از طریق لایو ایشان با شما و اشعار نابتان آشنا شدم..درود بر شما و این روح زیباآفرینتان.امیدوارم زودتر در کرمان زیارتتون کنم.حق در کنارتون.یاحق

Vedad tohidi
02 آبان 1397 04:18 ب.ظ
درود جناب برقعی عزیز.من از دوستان جناب عسکری هستم و دیروز از طریق لایو ایشان با شما و اشعار نابتان آشنا شدم..درود بر شما و این روح زیباآفرینتان.امیدوارم زودتر در کرمان زیارتتون کنم.حق در کنارتون.یاحق

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.