غزل تازه

04 بهمن 1391 | 528 | 1

این مطلب در تاریخ چهارشنبه, 04 بهمن,1391 در وبلاگ محمدمهدی سیار ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

  سر در گم

باری ست گران که مانده بر دوشم

این سَر که از آن نمیپرد هوشم

 

چون خانه بی حافظ و بی قرآن

از یاد فرشتگان فراموشم

 

چون مسجد بی نمازخوان مانده

با این همه چلچراغ، خاموشم

 

سوگند به عصر... سخت دلگیرم

آنقدر که با خودم نمیجوشم

 

هم، این دل بیخود است در سینه

هم عاطل و باطل است آغوشم

 

چون ماهی بی نفس پشیمانم

جنبیده اگر کمی سر و گوشم

 

هم خانه خاطرات بیخوابم

هم صحبت خوابهای مغشوشم

 

دیریست مرددم "خدا" یا "خود"؟

سردرگم نسخه های مخدوشم(۱)

 

در خاطر عاطر فراموشی

میماند ناله های خاموشم

 ---------

(۱) در نسخه شبهه جدایی/ تصحیف تعین خداییم (بیدل)

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4 با 1 رای


نظرات

کیمیا صادقی
01 خرداد 1392 11:24 ق.ظ
عالی بود براوووووو امید وارم موفق باشید راستی انجمن چت باکس نداره؟

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.