جای امید

۱۵ مرداد ۱۳۹۱ | ۵۶۲ | ۰

این مطلب در تاریخ یکشنبه, ۱۵ مرداد,۱۳۹۱ در وبلاگ محمد مهدی خانمحمدی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 تقدیم به همه مظلومان جهان مخصوصا مسلمانان میانمار

رعشه افتاد در وجود زمین، از دعایت چقدر می لرزید:

«خـ خدایا شـ شرشان را کم...» و صدایت چقدر می لرزید

 

در قنوتِ شبانه آب شدی، گریه کردی و آسمان بارید

مثل برگ درخت پاییزی دست هایت چقدر می لرزید

 

دشت از ازدحام گرگ، سیاه - بره بودی و بینشان تنها

حمله کردند از تمام جهات، دست و پایت چقدر می لرزید

 

غرق طوفان تمام اقیانوس، ناگهان عرشه ات ترک برداشت

جای امید مانده بود ولی ناخدایت چقدر می لرزید

 

باز اخبار کشتن و کشتار، حمله ی وحشیانه ی کفتار

وقت افطار بود و در گوشم ربنایت چقدر می لرزید

 

هیچ کاری نکردم و تنها شعر گفتم که هر دقیقه دلم

هم برایت چقدر می نالید، هم برایت چقدر می لرزید.

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.