ادبیات پایداری

08 مرداد 1391 | 503 | 0

این مطلب در تاریخ یکشنبه, 08 مرداد,1391 در وبلاگ سعید بیابانکی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

دور تا دور حوض خانه ما

پوکه های گلوله گل داده است

پوکه های گلوله را آری

پدر از آسمان فرستاده است

 

عید آن سال ،حوض خانه ما

گل نداد و گلوله باران شد

پدرم رفت و بعد هشت بهار

پوکه های گلوله گلدان شد

 

پدرم تکه تکه هر چه که داشت

رفت همراه با عصاهایش

سال پنجاه و هفت چشمانش

سال هفتاد و پنج پاهایش

 

پدرم کنج جانماز خودش

بی نیاز از تمام خواهش ها

سندی بود و بایگانی شد

کنج بنیاد حفظ ارزش ها

 

روی این تخت رنگ و رو رفته

پدرم کوه بردباری بود

پدر مرد من به تنهایی

ادبیات پایداری بود ....

 

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.