به نام آفريدگار
(چگونه دل بکند از تو آن ضریح قدیمی: سیدحمیدرضا برقعی)
(در ایام رونمایی عمومی ضریح جدید کربلایی در قم صحنه ها خیلی عجیب بود-حتی با چشمان کم سوی من-. از پیرزنی که کفشهایش را به احترام ضریح آقایش -از اول بلوار امین- از پا کنده بود تا کربلایی هایی که به احترام ضریح از کربلا به زیارت حسین علیه السلام آمده بودند. این چند خط مال همان روزهاست...)
(به احترام برادر موفقم حاج حمید آزادگان که همان روزها یادم انداخت که اگر شاعر صاحب ضریحم باید شاعر ضریح هم باشم.)
تنها نشسته ام به تماشا گره گره
مي بينم انعكاس زمان را گره گره
بغضي كه در طواف حرم هم دوا نشد
حالا چه ساده واشده اين جا گره گره
اينها دخيل نيست گره پاره ي دل است
هر كس دلي گره زده حالا ... گره ... گره ...
از بس كه جذبه دارد مبهوت مي شوم
بر لب شكست اشهد ان لا (گره گره)
در بند بند پيكر من شُكر مي دود
همسجده با قنوت مسيحا گره گره
مي گردمت چو شاعر قونيه موج موج
مي خواهمت چو بحر غزلها گره گره
- (در چين زلفش اي دل مسكين چگونه اي؟)
- افتاده ام به دام چليپا گره گره
مي خواني عاشقانه ي ننوشته خط به خط
مي بينم عارفانه ي خوانا گره گره
هر چند روي قالي پيش تو دلخوشم
دارم به سينه درد دل اما گره گره
من پنبه كرده ام همه ي آنچه رشته ام
با لطف تو نمي شود آيا گره گره ...؟
بايد از اين ضريح مشبك عبور كرد
بايد گرفت در دل تو جا گره گره
گل سبزه هاي عيد گواهند خواستم
هر سال ماه قبله نما را گره گره
¨
اي نينوا به پاي تو ني هم گريسته است
نم نم نفس نفس تك و تنها گره گره
یاحسین بن علی مدد