براي آقاي سجده ها...

03 تیر 1391 | 491 | 0

این مطلب در تاریخ شنبه, 03 تیر,1391 در وبلاگ حامد اهور ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

به نام آفريدگار

 

چشمان منتظر خورشید، با خنده های تو می خندد

آه ای تبسم روحانی، هستی به پای تو می خندد

 

با واژه های گل و لبخند، دارد لب پدرت پیوند

باران بوسه که می گیرد، بابا برای تو می خندد

 

بانوی شهر خدا حالا، در بر گرفته مسیحش را

دستان منتظر باران، با ربنای تو می خندد

 

می آیی از گل و فروردین، از نص واقعه ای شیرین

آری صحیفه ی هفت اقلیم، با هر دعای تو می خندد

 

ای پیر وصل مناجاتی، ای آنکه قبله ی حاجاتی

در هر فراز مناجاتت، گویی خدای تو می خندد

 

ای روح سجده، دل محراب، در حسرت قدمت بی تاب

آری نسیم اجابت در، زلف رهای تو می خندد

 

هرچند اهل زمین بودم، هرچند خاک نشین بودم

هربار گریه شدم دیدم، دست عطای تو می خندد

 

یکبار دیگر از این کوچه، مثل نسیم گذر کردی

در صحن سینه ی مشتاقم، عطر عبای تو می خندد

 

این شعر هجرت من بوده، از مروه ای نفس آلوده

در چشمهای زلال بيت، دارد صفای تو می خندد

 

ياعلي بن الحسين عليه السلام مدد

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.