غزل عاشورایی

۲۸ آبان ۱۳۹۱ | ۶۰۸ | ۰

این مطلب در تاریخ یکشنبه, ۲۸ آبان,۱۳۹۱ در وبلاگ سیدمحمد جواد شرافت ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

 

یا قاسم ابن الحسن

 

در سرخی غروب نشسته سپیده ات

جان بر لبم زعمر به پایان رسیده ات

 

آخر دل عموی تورا پاره پاره کرد

آوای ناله های بریده بریده ات

 

در بین این غبار به سوی تو آمدم

از روی رد خون به صحرا چکیده ات

 

پا می کشی به خاک ... تنت درد می کند

آتش گرفته جان من داغدیده ات

 

خون گریه می کنند چرا نعل اسبها

سخت است روضه ی تن در خون تپیده ات

 

بر بیت بیت پیکر تو خیره مانده ام

آه ای غزل چگونه ببینم قصیده ات

 

باید که می شکفت گل زخم بر تنت

از بس خدا شبیه حسن آفریده ات

 

 

 

 

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.