هوالمحبوب
زبان حال جناب حر
1
نگاهم از سرشک غصه تر شد
دلم از آتش غم شعله ور شد
نگاه مهربانت را که دیدم
دل شرمنده ام شرمنده تر شد
2
ببین شرمندگی را در نگاهم
من و شرم گناه آه از گناهم
دل اطفال تو لرزید ای وای
به هنگام تماشای سپاهم
زبان حال جناب زهیر
شده در آسمان شهره ، شهادت
فقط خون می شود مهر شهادت
زهیرم من که با لطف نگاهت
نصیبی دارم از ظهر شهادت